نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 5 صفحه : 13
كاتب سيارى- احمد بن محمد بن سيار
- بعنوان سيارى نگارش يافته است.
كاتب شريشى- احمد بن عبد المؤمن
- بعنوان شريشى نگارش يافته است.
كاتب طغرائى- حسين بن على بن محمد
- بعنوان طغرائى مذكور شده است.
كاتب عبد الحميد- بن يحيى بن سعد
- يا سعيد، مكنّى به ابو غالب، كاتب بليغ منشى فصيح معروف، از مشاهير ائمّه انشا و كتابت و فنون ادبيّه ميباشد كه در فصاحت مكتوبات و بلاغت منشآت خود بىبدل و ضرب المثل بود و جمله:
فتحت الرسائل بعبد الحميد و ختمت بابن العميد از امثال دايره و مشهوره است. رسائل و منشآت وى مدوّن و مرجع استفاده جمعى وافر از مترسّلين و اهل انشا بوده و اصول او را اتّخاذ مينمودند. وقتى يكى از گماشتگان مروان آخرين خليفه اموى غلام سياه رنگى اهدايش كرد كه كمّا و كيفا مخالف ميل مروان بود پس بعبد الحميد كه منشيش بوده گفت مكتوبى در توبيخ آن گماشته بنگارد، عبد الحميد نوشت: لو وجدت لو ناشرأ من السواد و عددا اقل من الواحد لاهديته و السلام.
عبد الحميد در جميع وقايع مروان حاضر بود حتى در هنگام مغلوبيّت و فرارى بودن او از ابو مسلم خراسانى نيز از وى مفارقت نكرد و هماره راه وفا و صداقت همى پيمود تا روز دوشنبه سيزدهم ذيحجه سال يكصد و سى و دويم هجرت هردو در مصر مقتول گرديدند و يا بنوشته بعضى، عبد الحميد در موقع قتل مروان در جزيره مختفى بود تا در نتيجه سعايت دستگير شد و بصاحب شرطه (رئيس نظميّه) تسليم گرديد، او نيز لگنى تافته بر سرش نهاد تا جان داد و يا بامر ابو جعفر منصور، دوّيمين خليفه عباسى احضار شد و وقوع تمامى دواهى را بدو منتسب داشته و بدان بهانه امر داد كه دستها و پايهايش را بريده و سر از بدنش جدا كردند. (ص 332 ج 1 كا و 3065 ج 4 س و غيره)
كاتب عبد اللّه
بن مقفع در باب كنى بعنوان ابن مقفع خواهد آمد.
كاتب عتابى- كلثوم بن عمرو
- بعنوان عتابى مذكور شده است.
نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 5 صفحه : 13