فيض هم از صدايش شناخته و دردم درآمد، بعد از معانقه و ملاطفت و اعتذار از آن مسئله بعد از ساعتى ديگر عازم قزوين شد و اصرار فيض هم كه مقدارى توقف نمايد كارگر نگرديد و مراجعت نمود كه مبادا خلوص نيّت او مشوب باشد. از جمله كرامات او نيز چنانچه اشاره شد آنكه روزى يكى از مأمورين دولتى كه برات جوى بعهده يكى از رعايا در دست داشته در يكى از كوچه‌هاى قزوين بدو مصادف شد و آن برات را بدو داد كه بخواند تا معلوم باشد بعهده كيست تا اينكه برود و جو را از او بگيرد، ملا خليل بعد از خواندن برات محض اينكه غيرمشروع و حواله دولتى بوده نخواست كه در آن امر غيرمشروع شركتى داشته باشد آنكس را نشان نداده و گفت كه اين برات بعهده من است، او را بخانه‌اش برده و با رضا و رغبت خود آن جو را بدان مأمور تسليم نمود، آن مأمور هم آن را برده و بمعلف اسبها ريخت لكن اسبها بدان رغبت نكرده و نخوردند اينك مورد حيرت مطّلعين شد و بالاخرة قضيه مسموع سلطان گرديد و بعد از استكشاف باطن قضيه معلوم شد كه آن جو را ملا خليل از مال شخصى خودش داده است و ديگر بر مراتب جلالت و عظمت وى بيفزود و از تأليفات او است:

1- الجمل در نحو چنانچه در روضات گفته و لكن موافق آنچه از رياض العلما نقل شده نام اين كتاب مجمل است بزيادت ميم در اول 2- حاشيه شرح شمسيه قطب رازى 3- حاشيه عدة الاصول شيخ طوسى كه ذيلا بنام شرح عدة مذكور است 4- حاشيه مجمع البيان طبرسى كه در مكه معظمه تأليفش داده است 5- رساله حرمت توتون 6- رساله حرمت نماز جمعه در زمان غيبت 7- رساله قميه 8- رساله نجفيه 9- رموز التفاسير الواقعة فى الكافى و الروضة 10- الشافى فى شرح الكافى كه شرح عربى كافى كلينى است تا اواسط كتاب طهارت و آن را بامر خليفة السلطان تأليف كرده است 11- شرح عدة الاصول شيخ طوسى و جمعى از علما بر آن حاشيه نوشته‌اند 12- شرح كافى عربى كه بنام شافى مذكور شد 13- شرح كافى فارسى كه تمامى كافى مذكور را در ظرف بيست سال كه مدت تأليف اصل كافى هم بوده بامر شاه عباس ثانى شرح كرده و به صافى موسومش داشته است 14- الصافى فى شرح الكافى كه مذكور شد 15- المجمل كه بنام جمل مذكور شد. وفات ملا خليل بسال هزار و هشتاد و نهم هجرت در هشتاد و هشت سالگى در قزوين واقع و در مدرسه‌اى كه بنام خودش معروف است مدفون گرديد.

(قص و مل و ص 267 ت و 176 هب و غيره)