نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 3 صفحه : 459
نسب شريفش با نوزده واسطه بجناب حمزة بن موسى بن جعفر ع موصول ميشود، اولاد و احفاد او در همان بلده اردبيل پوستنشين ارشاد و از اكابر عرفا و صوفيّه و مشايخ طريقت بودند. موافق عادت معمولى اين سلسله خودشان را ملقّب بسلطان ميداشتهاند مثل سلطان حيدر و سلطان جنيد و سلطان اسحق و مانند اينها تا آنكه عاقبت، سلطنت دنيوى را نيز با سلطنت طريقتى توأم ساخته و چند تن از اين خانواده جليله متمكّن اريكه جهانبانى شدند و بجهت انتساب بهمين جدّ عاليشان شيخ صفى، به سلاطين صفويه معروف گرديدند. پايتخت ايشان نخست تبريز سپس قزوين بود تا آنكه از عهد شاه عباس اوّل اصفهان را مركز سلطنت اتّخاذ نمودند و اسامى نامى ايشان زينتبخش تواريخ و سير ميباشد، ما نيز بعد از اعتذار از خروج از وضع كتاب، محض پاس خدمات دينى ايشان كه نوعا در نشر دين مقدّس اسلامى و ترويج مذهب شيعى اثنى عشرى اهتمام تمام بكار بردهاند بذكر اجمالى ايشان ميپردازيم:
1- شاه اسمعيل اول ابن سلطان حيدر ابن سلطان شيخ جنيد مقتول ابن سلطان شيخ ابراهيم ابن خواجه سلطان على مشهور سياهپوش (سالف الترجمة) ابن شيخ صدر الدين موسى ابن شيخ صفى اردبيلى (صاحب ترجمه) كه در سال نهصد و ششم بتخت سلطنت نشست، در نهصد و سى تمام هجرت در قصبه سراب آذربايجان درگذشت، جنازهاش باردبيل نقل و در مقبره جدّ عاليش شيخ صفى فوق دفن گرديد.
2- شاه تهماسب ابن شاه اسمعيل اوّل كه در همان سال فوت پدر جلوس كرد، در پانزدهم شهر صفر نهصد و هشتاد و چهارم هجرت در قزوين درگذشت، جنازهاش در قصر سلطنتى امانت بوده تا بعد از يكسال، پسرش شاه اسمعيل ثانى بمشهد مقدّس رضوى نقلش داد. جمله پانزدهم شهر صفر- 984 مادّه تاريخ وفات او است. محتشم كاشانى و محقّق كركى و شيخ حسين عاملى پدر شيخ بهائى در عهد همين شاه تهماسب بودهاند.
مجملى از تسليم امور كشورى بمحقّق كركى و دستور نوشتن آن شاه بايالات و ولايات ايرانى در شرح حال محقّق كركى خواهد آمد.
نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 3 صفحه : 459