responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی    جلد : 3  صفحه : 181

كنيه‌اش ابو بكر، مذهبش مالكى يا امامى، نشو و نماى وى بغداد و از مشاهير عرفا و صوفيّه است. در بدايت حال والى دماوند بود، در اثر عقل متينى كه داشته از طرف سلطان وقت بسمت سفارت نزد خليفه ببغداد رفت، بعد از ورود بعراق از بركت بقاع متبرّكه آن سرزمين، بدست خير نساج و يا جنيد بغدادى توبه كرد، از اهالى دماوند حلّيّت خواست، و عاقبت بمقامى بس عالى عرفانى رسيد. در فنون طريقت بى‌بدل و در زهد و تجرّد ضرب المثل شد، در ماه رمضان ديگر بيشتر بعبادت و اطاعت مشغول ميگرديد و ميگفت كه خدا اين ماه را معظّم شمرده و من بايد بطريق اولى تعظيمش نمايم. با جنيد بغدادى، منصور حلّاج و ديگر مشايخ صحبت داشته و نوادر و اشعارى بدو منسوب دارند كه از آن جمله است:

ليس تخلو جوارحى منك وقتا

هى مشغولة بحمل هواكا

ليس يجرى على لسانى شيى‌ء

علم اللّه ذا سوى ذكراكا

و تمثلت حيث كنت بعينى‌

فهو ان غبت او حضرت تراكا

از كلمات او است: العارف لا يكون لغيره لاحظا و لا لكلام لغيره لافظا و لا يرى لنفسه غير اللّه حافظا.

اينگونه كلمات طريفه او بسيار و بسط آنها خارج از وضع اين عجاله ميباشد. چنانچه اشاره شد تسنّن و تشيّع شبلى محل خلاف است، ابن خلّكان، مالكى‌مذهبش ميداند، قاضى نور اللّه شوشترى بتشيّع و امامى مذهب بودن بلكه متعصّب بودن وى در اين مذهب تصريح مينمايد، محدّث نيشابورى گويد (بنا بنقل روضات) كه شبلى روز غدير خمّ بسادات علوى تبريك ميگفت. گويند كه عمران بغدادى از فقهاى عامّه، شبلى را بجهالت منتسب داشته و مردمرا از ديدار كردنش مانع مى‌شد تا آنكه روزى در اثناى راه با وى تصادف كرد و كسان خود را گفت كه چيزى از شبلى بپرسند تا جهالت وى معلوم گردد، پس پرسيدند كه زكوة پنج شتر چيست؟ گفت در مذهب شما (اهل ظاهر) يك گوسفند است ولى در مذهب ما (اهل حقيقت) همه را بايد بفقرا بدهند، گفتند امام و مقتداى تو در اين مسئله كيست؟

گفت امير المؤمنين على ع كه هنگام نزول: مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً* تمامى ما يملك خود را بحضور مبارك حضرت رسالت ص آورد، آن حضرت فرمودند يا على چيزى براى عيال خودت باقى نگذاشته‌اى عرض كرد خدا و پيغمبر خدا مرا كافى و بسنده است‌

نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی    جلد : 3  صفحه : 181
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست