- مكنّى بابو على، از مبرّزين نحويّين مصر، از شاگردان مبرّد و مازنى و ثعلب ميباشد و از تأليفات او است:
1- اصلاح المنطق 2- ضمائر القرآن 3- المهذب در نحو و در سال 289 ه قمرى (رفط) درگذشت. در روضات الجنّات از طبقات النحاة نقل كرده است كه احمد با اينكه داماد ثعلب بود، اصلا از وى درس نخوانده و از پيشروى او و طلّاب حوزهاش گذشته
[1]- دينور- در مجمع البحرين (بدون تعيين حركه) گويد: ديهى است مابين بغداد و همدان و بهمدان نزديكتر، در مراصد نيز بدون تعرض بحركه گويد: شهرى است از توابع جبل نزديكى كرمانشاهان، در بيست و چند فرسخى همدان، ميوهجات و زراعاتش فراوان است.
بروجردى گويد: بكسر اول ديهى است از مضافات همدان. در قاموس نيز گويد: بكسر اول بلدهايست مابين آذربايجان و موصل و ظاهر اين هردو كلام قاموس و بروجردى آنكه دينور بر وزن (بىنور) است، لكن در روضات الجنات از توضيح الاشتباه نقل كرده كه دينور بكسر اول و فتح نون و واو (بر وزن بىخبر) بهمان معنى كه از مجمع البحرين نقل شد. ابن خلكان نيز گويد: دينور (بر وزن بىخبر) شهرى است از بلاد جبل نزديكى كرمانشاهان كه مردمان بسيارى از آن برآمدهاند و فتح اول آنرا از سمعانى نقل كرده و حكم بعدم صحت آن نموده است.
در فرهنگ آنندراج گويد: دينور (بر وزن بىخبر) شهرى است از اقليم چهارم درميان بغداد و همدان و از آنجا برخاسته شيخ محمد شاد عارف، مشهور بممشاد دينورى كه از معاصرين جنيد بغدادى بوده است پس گويد: در معجم البلدان از حمزة بن حسن نقل كرده كه ماه سپندان اسم كورهاى بوده و اسامى بلاد را بماه نسبت ميدادهاند چنانكه ماه نهاوند، ماه شهرياران، ماه بسطام، ماه كرمان و اصل اين كوره (دينور) دينآوران نام داشته زيرا كه دين زردشت را بىاكراه قبول كردند لهذا آن را از روى همان قاعده ماه دينآوران نام نهادند، دينور هم مخفف آن است و دين از لغات مشتركه مابين عرب و عجم ميباشد انتهى. در اينجا بعضى از معروفين يا موصوفين بهمين عنوان دينورى را تذكر ميدهد.
(ص 273 ج 1 كا و سطر 12 ص 448 ت و كتب مذكوره در بالا)
نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 2 صفحه : 251