responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی    جلد : 1  صفحه : 83

و قصائد عرب چهل هزار بيت از شواهد عرب را در حفظ داشته است و در سال 194 ه ق در سفر حجّ درگذشت. (ص 5 ج 13 جم)

احمرى [عبد اللّه بن داهن‌]

در اصطلاح رجالى بفرموده بروجردى، ابراهيم بن اسحق و بفرموده بعضى، عبد اللّه بن داهن است و در جائى كه مقيد به نهاوندى شده و احمرى نهاوندى گويند، همانا ابراهيم مذكور ميباشد و شرح حال ايشان موكول به كتب رجاليه است.

احنف صخر بن قيس-

بن معاوية بن حصن بن عباد بن مرة بن عبيد بن تميم، مكنىّ به ابو بحر و ملقب به احنف و گاهى به ضحاك هم ملقب و يا بنوشته بعضى ضحاك نام پدرش بوده است و بهرحال احنف عهد سعادت حضرت رسالت را درك و لكن بشرف مصاحبت مشرف نشده و از جمله تابعين و سادات ايشان ميباشد كه در حلم و علم و عقل و شجاعت و ذكاوت و فطانت و متانت رأى ضرب المثل و جمله احلم من احنف از امثال دائره ميباشد. از وى پرسيدند بچه وسيله رئيس قوم خود شدى گفت بمواساة ناتوانان و دستيارى ستمديدگان. قبيله‌اش بنى مرة بن عبيد نيز كسانى بوده‌اند كه صدقات اموال خودشان را بخدمت حضرت رسالت فرستادند. احنف در حين ولادت هردو طرف نشستن‌گاه او بهم متصل بودند و شق كردند. ابن قتيبه گويد: پدرش مكنى به ابو مالك بوده و در زمان جاهليت در دست بنى مازن مقتول گرديد. حضرت رسالت قوم احنف را دعوت به اسلام فرمود و ايشان قبول ننمودند، احنف گفت كه اين شخص شما را به اسلام و مكارم اخلاق دعوت مينمايد و از ذمائم اخلاق نهى مى‌كند پس ايشان اسلام را قبول كردند.

احنف بعد از قبول اسلام شرفياب حضور مبارك نبوى نشده بوده و در زمان عمر نزد وى آمد و در حرب صفّين حاضر ركاب حضرت امير المؤمنين (ع) بوده و در جمل با هيچ‌يك از طرفين حاضر نشد. در زمان عمر و عثمان نيز حاضر بعضى از فتوحات خراسان بود و پس از آنكه معاويه پسر خود يزيد را به خلافت و وليعهدى خويش معرفى كرد و مردم به خجسته‌گوئى مى‌رفتند احنف نيز حاضر و ساكت بود، معاويه از سبب سكوتش‌

نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی    جلد : 1  صفحه : 83
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست