نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 1 صفحه : 155
الزهر الانعش فى نوادر الاعمش را در نوادر وى تأليف داده است. گويند روزى ابو حنيفه به عيادتش رفت و بسيار نشست، وقت برگشتن در مقام عذرخواهى از بسيار نشستن خود، گفت كه زحمت و ملال خاطر تو گرديدم در پاسخ گفت كه تو در خانه خودت نيز بار گران و ملالخاطر من هستى، نيز گويند كه روزى با پوستين كهنه در كنار نهرى نشسته بود مردى آمده و دست او را گرفته و بلندش كرد و درخواست نمود كه او را بر پشت بگيرد و بطرف ديگر نهرش بگذراند و اين آيه را نيز خواند: سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ پس اعمش نيز حرفى نگفته و بر پشتش گرفته و داخل نهر شد و در آبش انداخت و اين آيه را خواند: وَ قُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِي مُنْزَلًا مُبارَكاً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ پس خودش از آب بيرون شد و آن مرد همچنان دست و پا مىزد. اعمش در سال يكصد و چهل و هفتم يا هشتم يا نهم هجرت (147 يا 148 يا 149 ه قمرى) در هشتاد و چهار سالگى درگذشت. (ص 229 ج 1 كا و 320 ت و 997 ج 2 س)
اعور حارث بن عبد اللّه-
همدانى كه به اعور موصوف و به قبيله همدان از قبايل عرب منسوب است. افضل تابعين بشمار ميرفت و از كبار علماى ايشان بلكه افقه و افرض و داناترين مردم، در علم فرايض بود. اصول آن علم را از حضرت امير المؤمنين ع فراگرفت و از اولياى اصحاب و خواص آن حضرت بود و بجهت كثرت محبت بآن حضرت و افراطى كه در تشيّع داشته رنجهاى بسيارى از مخالفين ديده است. آن حضرت بوى بشارت داد كه در حين مرگ و صراط و حوض و تقسيم نار جهنم آن حضرت را خواهد شناخت و در پاسخ استفسار حارث از معنى مقاسمه فرمود كه بآتش دوزخ مىگويم اين دوست من است رهايش كن و آن دشمن است بگير، سيد اسمعيل حميرى كه شرح حال او در اين كتاب خواهد آمد همين حديث شريف را نظم كرده و گويد:
قول علىّ لحارث عجب
كم ثم اعجوبة له حملا
يا حار همدان من يمت يرنى
من مؤمن او منافق قبلا
تا آخر، كه مجموع آنها هفت بيت بوده و در السنه داير است. ظاهر مستدرك بحار و مناقب ابن شهرآشوب و جلد هشتم و نهم و پانزدهم بحار الانوار آنكه شش بيت آخرى از خود
نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 1 صفحه : 155