مجلس حقيقتجويان از رفتارهاي اخلاقي درميمانيم؛ ولي راه حل اين بحران اين
است که به دنبال حقيقت مطلق برويم؛ يعني هر گاه حقيقت مطلق را جستوجو
کنيم خير و جمال مطلق را نيز مييابيم و با کسب خير و جمال مطلق از حقيقت
مطلق نيز بهرهمند ميشويم.
3-1-6. انسانشناسي ارسطو
بيش از 1000 سال، ارسطو جهان اروپا را مقلّد خود کرد و
شخصيتهايي، همچون توماس آکوئيناس در قرون وسطا و بسياري از انديشمندان و
برخي از فيلسوفان اسلامي از ارسطو تبعيت کردند. [1]
ديدگاههاي ارسطو به شرح ذيل است:
1. توجه به ساحتها و ابعاد مختلف انساني
فيلسوفان گذشته نوعاً به يک بعد انسان توجه داشته و از ابعاد
ديگر غفلت کردهاند؛ مثلاً: دموکريتوس، انديشمند ماديگراي يونان باستان،
معتقد به اجزاي تجزيهناپذير بود. او انسان را همچون ساير موجودات طبيعي،
متشکل از اين اجزا ميدانست، وي در واقع انسانشناسي فيزيکي را ارائه کرده
بود.
دموکريتوس ميگويد:
حقيقت بدن عبارت است از: تصوير منعکس شده بر اجزاي تجزيهناپذير.
ارسطو کاملاً با اين نگرش مبارزه کرد و گفت: اين نظريه نميتواند احساس و
ادراک و .. را تفسير و تبيين نمايد؛ و ميگويد: اگر ديدن مساوي باشد با
آنچه که دموکريتوس گفته است، در آب هم صورتها منعکس ميشوند، در حالي که
هيچ گاه «ديدن» را به آب نسبت نميدهيم.
ارسطو ميگويد: تفسير مادي «انسان» نميتواند بعضي از عملکردهاي او را خوب
[1] Deanima ارسطو، درباره نفس، مترجم: عليمراد داوودي؛ فردريک
کاپلستون، تاريخ فلسفه، جلد اول، مترجم: سيد جلال الدين مجتبوي؛ ميل بريه،
تاريخ فلسفه، مترجم: عليمراد داوودي، ج اول، صص 294- 302؛ الر، تاريخ
روانشناسي، دو جلدي، جلد اول؛ محمد علي فروغي، سير حکمت در اروپا؛ دکتر
عبدالله نصري؛ انسان کامل و ارسطو، اخلاق نيکوماخوس.