اين دانش انسانهاي گذشته و حال را به روش تجربي مورد مطالعه
قرار ميدهد. موضوع انسانشناسي علمي (آنتروپولوژي، روانشناسي،
جامعهشناسي و تاريخ)، همين انساني است که بر زمين پا گذاشته است.
انسانشناسي علمي را ميتوان به گونههاي زير تقسيم کرد:
1-5-2. انسانشناسي فيزيکي:
اين شاخه از
انسانشناسي با جمع آوري فسيل و بقاياي انسانها و ساختههاي آنها به
بررسي چگونگي فيزيولوژي انسان ميپردازد. [1] انسانشناسي فيزيکي به دو بخش
زيستشناسي تکاملي [2] و زيستشناسي انساني [3] تقسيم ميشود.
در بخش زيستشناسي تکاملي چگونگي تحول و تکامل موجودات زندهي
روي زمين از آغاز پيدايش حيات تا ظهور انسان بررسي ميشود، تا منشا و
چگونگي پيدايش انسان در روي زمين شناخته شود؛ و موضوع زيستشناسي انساني
چگونگي پيدايش نژاد و علل گوناگوني آنهاست و به سه بخش کالبدشناسي
انساني، رشد شناسي انساني و انسانشناسي ژنتيکي تقسيم ميگردد.
2-5-2. باستان شناسي:
براي شناخت زندگي انسان در
اعصاري که آثار نوشتاري از او برجا نمانده است، بايد به بررسي و مطالعهي
آثار ديگر وي پرداخت. اين کار در حيطهي علم باستانشناسي است.
3-5-2. انسانشناسي فرهنگي:
[4] انسانشناسي فيزيکي و
باستانشناسي بر جنبههاي عيني و آثار مادي انسان متکي است؛ اما
انسانشناسي فرهنگي به پديدهها و عناصر نظري و غيرمادي تشکيل دهندهي
زندگي انسان ميپردازد و شامل دو بخش قومنگاري و قومشناسي است.
انسانشناسي فرهنگي در حوزههاي اقتصادي، ديني، هنري، رواني، اجتماعي و
غيره به تحقيق ميپردازد.