ما در اين مقال بيشتر در صدد بيان پارهاي از مسائل اساسي
مربوط به روح و روان آدمي هستيم و چندان توجهي به بعد جسماني انسان، که
حوزهي وسيعي از آنتروپولوژي را در برميگيرد، نداريم.
2. انواع انسانشناسي
1-2. انسانشناسي ارزشي
دانشي که بر اساس اهداف و غايات و خصوصاً هدف نهايي انسان
دستورالعملها و توصيههاي مناسب را ارائه ميکند و از بايدها و نبايدهاي
ارزشي سخن ميگويد، به لحاظ تعيين اهداف و هدف نهايي و متدلوژي و
ارزشيابي، به انسانشناسي فلسفي نيازمند است. توصيه به دوري از خودخواهي،
کبر، غرور، دنيازدگي، غفلت از نفس و ... و سفارش به راستگويي، صداقت، صبر،
شفقت با خلق، ايثار و مانند اينها در زمرهي انسانشناسي ارزشي جاي
دارند. سعدي اشعار فراواني در بيان اين شاخه از انسانشناسي سروده است؛
براي نمونه در باب چهارم بوستان در بيان تواضع چنين ميسرايد:
ز خاک آفريدت خداوند پاک *** پس اي بنده افتادگي کن چو خاک
حريص و جهانسوز و سرکش مباش *** ز خاک آفريدندت آتش مباش