نام کتاب : راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء) نویسنده : الفيض الكاشاني جلد : 3 صفحه : 527
را نفرين كردهاىي گفت: آرى، گفت: تو او را فاسد كردهاى.»
مستحب است كه با فرزند مدارا كنند، «اقرع بن حابس ديد كه پيامبر (ص)
فرزندش حسن (ع) را مىبوسد. گفت: من ده فرزند دارم، هيچ كدام را
نبوسيدهام، فرمود: همانا كسى كه رحم نكند، مورد ترحّم قرار
نمىگيرد.»«416»
عايشه مىگويد: رسول خدا (ص) به من فرمود: «صورت اسامه را بشوى. پس
شروع به شستن آن كردم و من ابا داشتم پيامبر (ص) دست مرا كنار زد و خود
صورت اسامه را شست و او را بوسيد، سپس فرمود: اسامه به ما نيكى مىكرد در
حالى كه او جاريه (كنيز) نبود.»«417»
پاى امام حسن (ع) لغزيد، در حالى كه پيامبر (ص) روى منبر بود، از
منبر پايين آمد و اين آيه را خواند: أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ
فِتْنَةٌ«418»«419» عبد الله بن شدّاد مىگويد: «در آن ميان كه رسول خدا
(ص) با مردم نماز مىخواند، ناگاه، حسين (ع) آمد و در حالى كه آن حضرت در
حال سجده بود برگردن او سوار شد، پيامبر (ص) نماز جماعت را طولانى ساخت به
حدّى كه گمان كردند اتّفاقى افتاده است همين كه پيامبر نمازش را تمام كرد،
پرسيدند: سجده را به قدرى طول داديد كه گمان كرديم اتفاقى افتاده است.
فرمود: پسرم روى شانه من سوار شده بود، نخواستم كه پيش از برآوردن حاجتش
تعجيل كنم.»«420»
[416] اين حديث را بخاري در ج 8، ص 9، کتاب خود از حديث ابوهريره، و ابوداوود، در ج 2، ص 645، نقل کردهاند.
[417]- به اين عبارت در هيج جا برخورد نکردم، جز اين که احمد در
مسند خود نقل کرده است پاي اسامه در آستانه در لغزيد و از آن خون جاري شد و
پيامبر (ص) آن را ميمکيد! و ميگفت: «اگر اسامه جاريهاي بود، به او زينت
و لباس ميپوشاندم بلکه هزينه او را متحمل ميشدم». اين حديث مانند دهها
حديث ديگر که احمد نقل کرده است، در انتسابش به پيامبر (ص) جاي تأمّل است .
– م.
[418]- تغابن / 15: اموال و فرزندانتان وسيله آزمايش شما هستند.
[419]- اين حديث را ابن ابي شيبه و صاحبان سنن و احمد و ابن مردويه
از کلام بريده نقل کرده و ترمذي آن را عجيب دانسته به درّالمنثور، ج 6، ص
228، ذيل آيه مراجعه کنيد.
[420]- اين حديث را نسائي در ج 2، ص 230، از حديث عبدالله بن شدّاد از قول پدرش نقل کرده است.
نام کتاب : راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء) نویسنده : الفيض الكاشاني جلد : 3 صفحه : 527