نام کتاب : راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء) نویسنده : الفيض الكاشاني جلد : 3 صفحه : 168
از آنها بهره برد.»«16»
پيامبر (ص) فرمود: «اگر كسى از شما ريسمانش را بردارد و پشته هيزمى
بر دوش بگيرد بهتر است از اين كه پيش مردى بيايد كه خداوند از لطف خود مالى
به او مرحمت كرده است و از او چيزى بخواهد: آن هم بدهد و يا ندهد.»«17»
پيامبر (ص) فرمود: «هر كس به روى خودش درى از درخواست بگشايد، خداوند هفتاد در از تنگدستى به روى او باز كند.»«18»
مىگويم: از طريق شيعه، رواياتى را كافى با سند صحيح از قول ابو
حمزه ثمالى از امام باقر (ع) نقل كرده، مىفرمايد: «رسول خدا (ص) در حجة
الوداع فرمود: بدانيد كه جبرئيل در دلم انداخت كه كسى تا روزيش را به طور
كامل نخورده از دنيا نمىرود. پس از خداى عز و جل بترسيد و در طلب روزى
رعايت اعتدال كنيد، مبادا دير رسيدن مقدارى از روزى شما را وادار كند تا از
راه معصيت خدا آن را بطلبيد زيرا خداى تبارك و تعالى روزى را به طور حلال
ما بين مردم تقسيم كرده، نه به طور حرام. بنابراين هر كس از خداى عز و جل
بترسيد و صبر كند، خداوند از راه حلال روزى او را مىدهد، و هر كس پرده
حرمت را بدرد، عجله كند و از راه حرام روزى به دست آورد، خداوند از روزى
حلال وى به همان اندازه بكاهد و در روز قيامت از او حساب كشيده شود.»«19»
[16] اين سخن حسن بصري است مصنّف اشتباهاً آن را به پيامبر (ص) نسبت داده است.
[17]- اين حديث را بخاري در صحيح، ج 3، ص 71 و نسائي در سنن، ج 5، ص 96 و ترمذي در سنن، ج 3، ص 193 کتاب خود نقل کردهاند.
[18]- اين حديث را کليني در کافي، ج 4، ص 19 نقل کرده و در آن جا آمده است: «خداوند در تنگدستي به روي او بگشايد.»
[19]- کافي، ج 5، ص 80 مؤلف در کتاب وافي ميگويد: ... «واجملو في
الطّلب» يعني نبايد بيش از اندازه خودتان را به زحمت بيندازيد، و عطف اين
جمله بر «اتّقوالله» دو احتمال دارد: يکي آن که مقصود اين باشد که از خدا
درباره اين زحمت و رنج زياد بترسيد و خودتان را در شبهات نيندازيد، يعني
چنين کاري را نکنيد و دوم اين که اگر شما از خدا بترسيد محتاج به اين رنج و
زحمت نيستيد و اشاره دارد به آيه شريفه «وَ مَن يتَّقِ اللهَ يجعَي لَهُ
مَخرَجاً. وَ يرزُقهُ مِن حيثُ لايحتَسِبُ»، يعني هر که از خدا بترسد
خداوند راه نجاتي برايش فراهم کند و او را از نجاتي که گمان ندارد، روزي
دهد. (طلاق / 2 و 3).
نام کتاب : راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء) نویسنده : الفيض الكاشاني جلد : 3 صفحه : 168