نام کتاب : تبيين براهين اثبات خدا نویسنده : جوادی آملی، عبدالله جلد : 1 صفحه : 263
اعجاب و گرايش ، نسبت به نبوت خاصه شناختي يقيني که مصون از ترديد و شک باشد ، پيدا نمي کنند .
صاحب خرد ، ابتدا بايد قدرت تمييز خارق عادت از اموري که به اسباب و
علل علمي و قابل دسترس حاصل مي شود ، داشته باشد و سپس به ملازمه صدق دعوى
با اعجاز آگاه باشد ، تا از اين طريق به نبوت پيامبر يقين بياورد .
در اعجاز موساي کليم عليه السلام در صحنه مناظره و تحدّي ، ساحران
چون بهتر از ديگران به دايره تعليم و تعلّم سحر آگاه بودند ، خارق عادتي را
که خارج از علل مرسوم و معروف در نزد آنان بود ، به نيکي شناختند ؛ به
همين دليل ، آن ها که به اصل خالقيّت و ربوبيت ايمان داشتند ، به سرعت به
ربّ موسى ايمان آوردند و در اين ايمان ثابت قدم باقي ماندند . اما کساني که
فقط مار شدن عصا را ديدند و از تأمل در لوازم عقلي آن باز ماندند ، همان
گونه که با اژدها شدن عصا به موسى گرويدند ، با بانک بر آوردن گوساله به
گرد سامري جمع شدند ؛ حال آن که کار سامري عملي ساحرانه بود و دعوت او نيز
به سوي پروردگاري گوساله بود که عقل بر بطلان آن گواهي مي دهد .
معجزه همان گونه که بيان شد ، دعواي نبوت را پس از يقين به مبدأ
جهان اثبات مي کند و هرگز عهده دار اثبات محتواي دعوت انبيا - يعني اصل
مبدأ - نيست . عقل پيش از دريافت ضرورت نبوت ، به مبدأ جهان و توحيد آن پي
مي برد . اگر مدّعي رسالت به شرک دعوت نمايد ، چون شرک فاقد برهان بوده ،
بلکه برهان بر نفي آن گواه است ، عقل از بطلان دعوت مدّعي ، به بطلان دعوا و
ادّعاي او نيز پي مي برد . اگر مدّعي رسالت به شرک دعوت نمايد ، چون شرک
فاقد برهان بوده ، بلکه برهان بر نفي آن گواه است ، عقل از بطلان دعوت
مدّعي ، به بطلان دعوا و ادّعاي او نيز پي مي برد .
شيخ الرئيس بو علي رحمه الله در اشارات و خواجه طوسي رحمه الله در
شرح اشارات ، معجزه را به دو قسم فعلي و قولي تقسيم مي کنند و اعجاز قولي
را براي خواص اهل معرفت مناسب تر دانسته و اعجاز فعلي را براي عوام مفيد تر
مي دانند .[1]