نام کتاب : تبيين براهين اثبات خدا نویسنده : جوادی آملی، عبدالله جلد : 1 صفحه : 230
هستي است و با هيچ قيد و شرطي لا واقعيت نمي شود و چون جهان
گذران و هر جزء از اجزاي جهان نفي را مي پذيرد ، پس عين همان واقعيت نفي
ناپذير است » . 1
شارح شهيد کتاب اصول فلسفه ، برهان را با استفاده از اصولي چند ،
نظير اصالت و وحدت وجود تقرير نموده و آن را به ديگر براهيني که بر اساس
تشکيک در وجود يا امکان فقري سازمان يافته نزديک مي کند ، حال آن که برهان
در تقرير خود به هيچ يک از اصول ياد شده نيازمند نبوده و از ذات واجب به
عنوان اوّلين مسئله فلسفي خبر مي دهد .
برهان بر مدار اصل واقعيت شکل مي گيرد ، شايد تعبير « واقعيت هستي »
در عبارت علاّمه ، زمينه تقرير شارح را بر مبناي احکام مختص به هستي فراهم
آورده است . عبارت علاّمه در حاشيه اسفار به گونه اي است که مجالي براي
اين توهم نيز باقي نمي گذارد ؛ « و هذه هي الواقعية التي ندفع بها السفسطه و
نجد کل ذي شعور مضطراً إلي اثباتها و هي لا تقبل البطلان و الرفع لذاتها ،
حتى أنّ فرض بطلانها و رفعها مستلزم لثبوتها و وضعها ، فلو فرضنا بطلان کل
واقعية في وقت أو مطلقاً کانت حينئذ کل واقعية باطلة واقعاً - أي الواقعية
ثابتة - و کذا السوفسطي لو رأي الاشياء موهومة أو شک في واقعيتها ، فعنده
الأشياء موهومة واقعاً و الواقعية مشکوکة واقعاً - أي هي ثابتة من حيث هي
مرفوعة .
و اذ کانت أصل الواقعية لا تقبل العدم و البطلان لذاتها فهي واجبة
بالذات ، فهناک واقعية واجبة بالذات و الأشيا التي لها واقعية مفتقرة إليها
في واقعيتها ، قائمة الوجود بها .
و من هنا يظهر للمتأمل ان اصل وجود الواجب بالذات ضروري عند الانسان و
[1] مجموعه آثار شهيد مطهري ، ج 6 ، ص 982 ( اصول فلسفه و روش رئاليسم ) .
نام کتاب : تبيين براهين اثبات خدا نویسنده : جوادی آملی، عبدالله جلد : 1 صفحه : 230