نام کتاب : تبيين براهين اثبات خدا نویسنده : جوادی آملی، عبدالله جلد : 1 صفحه : 116
هشام نقل مي کند که زنديقي از امام صادق عليه السلام درباره
خداوند پرسش نمود و امام عليه السلام برخي صفات ثبوتي و سلبي خداوند را
بيان فرمود . سپس خداوند را به عنوان ربّ ، معبود و الله معرّفي کرد و
فرمود : « و ليس قولي ، الله ، اثبات هذه الحروف ، ألف ،
لام ، هاء و لکني أرجع إلى معنى هو شيء خالق الأشياء و صانعها وقعت عليه
هذه الحروف و هو المعني الذي يسمّي به الله و الرحمن و الرحيم و العزيز و
أشباه ذلک من أسمائه و هو المعبود جلّ و عزّ » .
قال السائل : فانا لم نجد موهوماً إلاّ مخلوقاً .
قال أبو عبد الله عليه السلام : « لو کان ذلک
کما تقول لکان التوحيد عنّا مرتفعاً لأنّا لم نکلّف أن نعتقد غير موهوم و
لکنّا نقول : کلّ موهوم بالحواس يدرک ، فما تجده الحواس و تمثّله فهو مخلوط
و لابد من إثبات صانع ... » .[1]
در گفت و گوي فوق ، نخست امام عليه السلام تأکيد مي فرمايد که مراد
از اسم ها و صفت هاي بيان شده مصداق و واقعيت خارجي آن هاست و زنديق در
پاسخ امام عليه السلام ، در صدد انکار راه بحث و گفت و گو بر آمده و ارايه
مفهوم نسبت به واقع را انکار مي نمايد ؛ با اين بيان که آنچه در وهم و
پندار ما حضور به هم مي رساند ، ساخته ماست و امام عليه السلام در پاسخ به
او ، ابتدا بر اين حقيقت تأکيد مي کنند که اگر گفتار مزبور راست باشد ،
توحيد و تکليف به آن نسبت به انسان ها منتفي است ، زيرا در تکليف به توحيد ،
انسان ها موظف به اعتقاد به حقيقت و مصداق خارجي و غير وهمي خداوند واحد
هستند و بر اساس پندار آن زنديق ، انديشه هاي انسان ها تنها خاطرات وهمي و
مخلوق ذهني او هستند که در شرايط خاصي پديد آمده و در اوضاع مخصوصي نيز از
بين مي روند . پس انساني که در افق مفهوم زندگي مي کند و از مشاهده وحدت
حقه الهي و اسماي حسناي آن نيز محروم است ، چگونه مي تواند