نام کتاب : اللهوف في قتلي الطفوف (فارسي ) نویسنده : السيد بن طاووس جلد : 1 صفحه : 167
فاطمه ( س ) نمايان مى كند وحسين ( ع ) در حالى كه سر بر بدن
ندارد ، با قاتلان خود و آنانكه ايشان را آماده كردند ، مخاصمه مى نمايد
وخداوند قاتلان او وكسانى كه آماده كشتن او شدند وآنان كه در قتل او شركت
داشتند ، همه را [ نزد فاطمه ( س ) ] جمع مى كند .
چون حاضر شدند ، من فرد فرد آنان را مى كشم .
باز زنده مى شوند .
امير المؤمنين ( ع ) آنان را به قتل مى رساند .
سپس زنده مى شوند .
حسن ( ع ) آنان را مى كشد ، باز زنده مى شوند .
حسين ( ع ) آنان را مى كشد .
سپس زنده مى شوند .
هر كدام از ذريه ما يك بار آنان را به قتل مى رساند .
در اين هنگام است كه غضب ما بر طرف واندوههافراموش مى گردد .
" پس از آن امام صادق ( ع ) فرمود : " خدا رحمت كند شيعيان ما را .
به خدا قسم ، آنان به خاطر حزن واندوهى طولانى كه در اين مصيبت
داشتند ، در مصيبت ما شريكند واز رسول خدا ( ص ) روايت شده است كه چون روز
قيامت برپا شود ، فاطمه ( س ) با جمعى از زنها به محشر مى آيد .
به او خطاب مى شود كه داخل بهشت شود .
مى گويد : " داخل نمى شوم تا بدانم بعد از من با فرزندم چه كردند ؟ " خطاب مى شود : " نظرى به قلب محشر كن .
" چون نگاه مى كند ، مى بيند حسين ( ع ) ايستاده است وسر بر بدن ندارد .
او از ديدن اين منظره صيحه اى مى زند واز صيحه او من وفرشتگان فرياد مى زنيم .
" در روايت ديگرى وارد شده است كه فاطمه ( س ) از ديدن حسين ( ع )
فرياد مى زند : " اى فرزندم واى ميوه دلم ! " در آن حال خداى متعال براى
خاطر فاطمه ( س ) به غضب مى آيد وآتشى را كه " هب هب " ناميده مى شود وهزار
سال دميده شده تا به رنگ سياه در آمده است وهرگز آسايش وفراغت در آن داخل ،
وغم واندوه از آن خارج نمى گردد ، مأمور مى كند كه قاتلان حسين ( ع ) را
برچيند .
آتش آنان را از ميان مردم بر مى چيند وچون در ميان آن جاى گرفتند ،
آتش فرياد شديدى مى زند وافروخته مى شود وآن جماعت هم فرياد مى زنند
وبرافروخته مى شوند وبا صداى بلند مى گويند : " پروردگارا ! براى چه قبل از
بت پرستان ، آتش را بر ما واجب گردانيدى وما را معذب ساختى ؟ " خطاب مى
رسد : " آن كسى كه مى داند مانند آن كسى نيست كه نمى داند .
" ( شما مى دانستيد ولى آنان نمى دانستند .
نام کتاب : اللهوف في قتلي الطفوف (فارسي ) نویسنده : السيد بن طاووس جلد : 1 صفحه : 167