مى گويند از هر درى كه خواستيد بفرمائيد , اما درباره روزه فرمود من به روزه دار
جزاء مى دهم . اين نه جزء احكام روزه است و نه جزء آداب روزه , لذا نه بحث
هاى واجب و مستحب كه فقه عهده دار آنها است آمده و نه در بحث هاى آداب
روزه سخنى از آن بميان مى آورند بلكه اين جزء اسرار عبادات است كه بحثهاى ديگر
عهده دار آنها خواهد بود , كه چگونه انسان به جائى مى رسد كه خداوند متعال
مستقيما جزاى او را بعهده مى گيرد .
حال آيا در آن جا سخن از خوردن و پوشيدن و نوشيدن است , يعنى خوراكى آنقدر
بالا است كه در لقاء الله هم جا دارد , يا انسان به جائى مى رسد كه از آنچه بنام
خوردن و پوشيدن و امثال ذلك است , مى گذرد و به مقامى مى رسد كه جاى خوردن و
پوشيدن و نوشيدن نيست , در عين حال كه خوراكى ها و پوشاكى ها را در مرتبه
نازله دارد , فرمود :
ان المتقين فى جنات و نهر فى مقعد صدق عند مليك مقتدر
[40] .
اگر روزه براى اين است كه انسان به تقوى برسد انسان با تقوا دو درجه دارد :
يكى همان بهشتى كه در آن نعمتهاى فراوان موجود است :
ان المتقين فى جنات و نهر
, براى لذائذ ظاهرى است , يكى هم عنداللهى شدن است :
فى معقد صدق عند مليك مقتدر
. همه براى اين مرحله عند الله است , آنجا كه ديگر سخن از سيب و گلابى نيست
. سيب و گلابى از آن جسم و بدن او است , جنت و نهر براى بدن او است , اما لقاء
حق براى روح او است . اين سر و باطن روزه است .
آنگاه نقل شده است كه خداى سبحان به موسى كليم فرمود : چرا مناجات نمى كنى .
عرض كرد : من روزه دارم و انسانى كه روزه گرفته است دهان او خوشبو نيست [41] . فرمود : اين دهن پيش فرشتگان معطر است . بويش پيش فرشتگان طيب و طاهر
است . مناجات كن . اين را در تعبيرات گوناگون نقل فرموده اند , بدنبال همين
بيان از رسول خدا عليه آلاف التحية و الثناء نقل شده