بسيارى از افراد معتدل عمر طولانى كردند , براى اين است كه مواظب خوردنشان
بودند . خوردن بيش از اندازه لازم يك بار زائدى است : كه هم روح را سرگرم
مى كند كه اين غذاى زائد را هضم كند , و هم بدن را به سوخت و سوز بيشترى وادار
مى كند , ضمن آن كه انسان را زود از پاى در مى آورد . نوعا آدم هاى پرخور عمر
طولانى ندارند [25] . و اين ها تازه جزء شرائط و آداب اوليه است , و اگر اين
راه ها را طى كرد به خواست خدا براى او روشن مى شود كه دنيا مردارى بيش نيست .
قبل از آن كه خودش مردار بشود , مردار بودن دنيا را مى فهمد , زيرا سرانجام همه
ما بدنمان مردار خواهد بود . على عليه السلام فرمود : انسان سرانجام كارش بجائى
مى رسد كه يك مردار مى شود :
صار جيفة بين اهله و اسلموه الى عمله
[26] . همه اعضاء خانواده بينى ها را مى گيرند و مى كوشند كه زودتر اين مردار
را دفن كنند , تا بوى او آزارشان ندهد , كه اگر كمى صبر بشود همه نگران اند , او
را به اتاق عملش مى برند و به اعمال دوران زندگيش تحويل مى دهند .
حيف انسان است كه مردار شود قبل از آن كه بفهمد طبيعت دنيا مردار است .
همين على عليه السلام كه مى فرمايد ديگران مردار مى شوند , مى فرمايد ما مردار
نمى شويم :
يموت منا من مات و ليس بميت و يبلى منا من بلى و ليس ببال
[27] . خيلى ها مى ميرند , ولى ما كه مرديم زنده ايم . چرا انسان مردار بشود
؟ مى تواند طورى زندگى كند كه مردار نشود . مى فرمايد ما مرده نيستيم . حيات ما
با ممات ما يكسان است . زنده بوديم نور مى داديم , هم اكنون هم نور مى دهيم ,
مردار كه نور نمى دهد . فرمود اين چنين باشيد . ما مى توانيم بجائى برسيم كه
ببينيم دنيا مردار است و خود را به مردار نفروشيم و براى هميشه زنده
[25]تفسير الميزان , ج 2 , ص 236 نقلا از كتاب الخرائج و الجرائح .
[26]قال على عليه السلام :
و خرجت الروح من جسده فصار جيفة بين اهله قد اوحشوا من جانبه و تباعدوا من
قربه لا يسعد باكيا و لا يجيب داعيا ثم حملوه الى مخط فى الارض فاسملوه فيه الى
عمله و انقطعوا عن زورته
. نهج البلاغه , خطبه 109 .