براى هر عبادتى عموما و در روزه خصوصا به ما راهى نشان داده اند كه به سر اين
عبادات راه پيدا كنيم . اميرالمؤمنين سلام الله عليه كه اين راه را رفت ,
مى فرمايد بدنبال من بيائيد , به ما فرمودند : اگر در حال نماز قلبتان متوجه
خداى سبحان بود , لطف خاص الهى هم متوجه شما خواهد شد و ما بخوبى مى توانيم
احساس كنيم كه لطف خدا شامل حال ما شده است يا خير . آن حالت سبكبارى را كه
يك انسان وارسته در خود احساس مى كند , نشانه شمول لطف الهى است . آن بى
اعتنائى به فريبائى طبيعت كه در انسان پيدا مى شود , نشانه شمول لطف الهى است
.
نسبت به اين امور بعضى از فرازهائى كه از اميرالمؤمنين و امام صادق سلام الله
عليهما در اين زمينه رسيده چنين است :
امام صادق فرمود :
لا يجمع الله لمؤمن من الورع و الزهد فى الدنيا الا رجوت له الجنة و انى لاحب
الرجل المؤمن منكم اذا قام فى صلوته ان يقبل بقلبه الى الله تعالى و لا يشغله
بامر الدنيا . فليس من مؤمن يقبل بقلبه فى صلوته الى الله الا اقبل الله اليه
بوجهه و اقبل بقلوب المؤمنين اليه بالمحبته له بعد حب الله اياه [6] . چيزى بالاتر از پرهيز گناه نيست , اگر براى مؤمن با زهد اين ورع جمع شد
من اميد بهشت دارم . من دوست دارم كه نماز را با توجه بخوانيد . اين جا سخن از
حكم و امر وجوبى نيست , اين جا سخن از سر صلوة و ادبى است كه به اين سر منتهى
مى شود . خدا را وسيله قرار ندهيد كه شما را به بهشت ببرد يا از جهنم نجاتتان
بدهد , خدا هدف است , نه وسيله . او شما را به جهنم نمى برد به بهشت مى برد و
لكن شما در عبادت اين ادب را رعايت كنيد كه از او چيزى طلب نكنيد . چيزى
انسان مؤمن را مشغول نكند و يا خودش قلب خود را به امرى از امور دنيا مشغول
نكند زيرا هر چه غير خدا است دنيا است .
براى بعضى تكاثر در علم و تاليف و تربيت و تدريس دنيا است ,