در قيامت هم در تنگى است . در هر سه مرحله در سختى مى باشد . ممكن نيست كسى
كافر باشد و در وسعت و رفاه باشد .
كسى كه از ياد حق اعراض كند در تنگى قرار مى گيرد
(
من أعرض عن ذكرى فان له معيشة ضنكا
) [1] . هر كه از ياد من روى گرداند , زندگى تنگى براى اوست , زندگى او با
فشار است , هر چه تهيه كند مثل آن است كه در آن سنگ هايى كه روى دوش خودش
هست , سنگى بيشتر و گران تر افزون كند , او همواره به اين فكر است كه چگونه
اين ها را حفظ و توسعه بدهد . ضنك به معناى فقر نيست . همان تنگى است و انسان
كافر در گيراگير اين دو فكر همانند دو طرف سنگ آسيا در فشار است . هيچ ممكن
نيست او آسايش داشته باشد . شرح صدر داشته باشد , آسايش و وسعت روح داشته
باشد
. اين مال دنياى او , اما جريان قبر و برزخ اش كه به فشار قبر معروف است , او
در قبر فشار مى برد . اين چنين نيست كه در برزخ جايش وسيع باشد و در فشار
نباشد . اين چنين نيست كه در قيامت در جهنم لااقل جايش وسيع باشد( .
اذا لقوا فيها مقربين
) [2] آن جا هم بسته است , باز نيست كه از هر سمت بتواند بغلتد . گرچه :
چه آسايد به هر پهلو بغلتد *** هر آن كز خار سازد او نهالين