متقابل ديگرى شده , جمع آن دو در محور شوق و گرايش درونى كه به نوبه خود وجود
خارجى محسوب مى شود ميسور نيست , و چون دنيا و آخرت مقابل هم اند و جمع آن دو
در خارج ممكن نيست اشتياق به يكى مايه فراموشى ديگرى است , ليكن توجه به دنيا
سبب نسيان مذموم است و التفات به آخرت مايه فراموشى ممدوح . درباره تقابل
دنيا و آخرت و اينكه گرايش به يكى از آن دو مايه دورى از ديگرى است مى توان
از سخنان حكيمانه حضرت اميرالمؤمنين استفاده كرد( :
كلما قرب من واحد بعد من الا خروهما بعد ضرتان
) [1] .
و به همين منظور رسول اكرم ( ص ) به يكى از همسرهاى خود فرمود : پرده منقوش
را از من دور دار و پنهان كن زيرا اگر به آن نگاه كنم متذكر دنيا مى شوم ( ,
غيبيه عنى فانى اذا نظرت اليه ذكرت الدنيا
) [2] . البته اينگونه از تعبيرها جنبه تعليم دارد وگرنه انسان كامل منزه
از گرايش به زيورهاى معنوى است چه رسد به زينت مادى زيرا براى انسان كاملى
همانند پيامبر گرامى اسلام ( ص ) تمام اوصاف كمالى حجاب است ليكن حجاب نورى
و آن ذات مقدس همانطورى كه از بند حجاب هاى مادى رهيده از اسارت حجاب هاى
نورى نيز مانند علاقه به عبادت , اشتياق به معرفت , گرايش به محبت و مانند
آن آزاد شده است زيرا براى وى فقط معبود , معروف و محبوب مهم است لذا هماره
عبادت عارفانه و محبانه به درگاه او داشته بدون اينكه كمترين توجهى بخودش يا
به وصف كمالى اش مانند عبادت و . . . داشته باشد . فاعرض عن الدنيا بقلبه و
امات ذكرها من نفسه و احب ان تغيب زينتها عن نفسه .
اصل كلى ياد شده در همه متقابل ها رواست چنانكه حضرت على بن