نام کتاب : ولايت فقيه : رهبري در اسلام نویسنده : جوادی آملی، عبدالله جلد : 1 صفحه : 76
فرمود : تو اگر حق را بشناسى اهل آن را خواهى شناخت .
حق بالذات خداى سبحان است , و آن حقوق كه در جهان امكان يافت مى شود , از
خداى سبحان مى باشند . پس حق از خداست , هر چند آن كس كه معصوم است با حق
است . از اينرو فرق است ميان اين گفته كه ﴿ الحق من ربك ﴾ - بقره]( 147 : با آن بيان كه(
على مع الحق و الحق مع على , و الحق يدور حيثما دار على
) [2] زيرا اين حقوق امكانى هيچ يك با خدا نيست . چون خداوند همتا ندارد تا
با او باشد , بلكه همه از خدا هستند , و اما حق با على - عليه السلام - است و
على
- عليه السلام - با آن است , به طورى كه اگر كسى حق را بشناسد , على -
عليه السلام - را خواهد شناخت .
سهو النبى - صلى الله عليه و آله - و بطلان آن
دو برهان عقلى و نقلى اى كه در ضرورت عصمت واليان امور , و كسانى كه مطاع على
الاطلاق هستند , بيان شد , تنها بر عصمت ائمه معصومين - عليهم السلام - دلالت
نمى كند , بلكه ضرورت عصمت انبياء عظام - عليهم السلام - را نيز اثبات مى نمايد
. زيرا كه انبياء نيز , به سرپرستى و اداره جامعه بشرى مباشرت داشته , و هم
چنين فرمان و دستور آنها , مطلقا مطاع مى باشد . و بنابر آن دليل عقلى , چون
تنها خداوند است كه حق ولايت بر انسان ها را داراست , ديگران در صورتى مى توانند
مباشرت اين ولايت را داشته باشند كه