چون دو طرف اين اضافه همسانند , برخلاف ابوت و بنوت و نظائر آن كه چون طرفين
آن مخالف يكديگرند , متخالفة الاطراف نام دارد .
بر اين اساس , اگر انسان ولى خدا شد , خدا نيز ولى اوست , چنانكه اگر خدا ,
ولى كسى بود يعنى به او نزديك بود , او هم ولى خدا خواهد بود , و اين مقتضاى
اضافه متوافقة الطرفين است .
ولايت در قرآن
لكن ولايتى كه در قرآن مطرح است , قرب خاصى است كه ممكن است از يك طرف
حاصل باشد و از طرف ديگر حاصل نباشد , بلكه از طرف ديگر دورى باشد . مثلا خداى
سبحان به كافر و مؤمن , يكسان نزديك است(
ونحن أقرب اليه من حبل الوريد
) [1] ولى از آنطرف , مؤمن در اثر انجام اعمال قربى و عبادات , به خدا
نزديك است , ولى كافر در اثر ترك اعمال قربى و ارتكاب اعمال ناپسند , از
خدا دور است(
اولئك ينادون من مكان بعيد
) . [2]
بنابراين اگر تفاوتى هست از طرف بندگان است نه از طرف خدا , چون خداى
سبحان به همه نزديك است , ولى همگان نسبت به خدا اين نزديكى را ندارند ,
بلكه برخى نزديكند و بعضى دور .
اضافه اشراقى و مقولى
پس ولايتى كه در قرآن كريم مطرح است , به همان معناى ساده