همچنين درباره به جريان انداختن آب حيات كه معارف قرآنى است , در زمينه
زندگى مردم كه دلهاى آنها است , نيز همين گونه تعبير نموده , و مى فرمايد ما
اين معارف را كه آب زندگانى است در زمينه دلهاى مردم عبور مى دهيم . بعضى از
دلها كه رقيقند , بى درنگ آن آب را مى پذيرند , اما برخى ديگر كه همچون سنگ
خارا سخت و نفوذ ناپذير شده اند , از پذيرش آن امتناع مى ورزند( . كذلك
نسلكه فى قلوب المجرمين لايؤمنون به) .
خلاصه آنكه , مى فرمايد : ما آيات خود را درون دل اينها برديم . معارف الهى را
همچون نخ به تك تك مجارى ادراكى و تحريكى آنان عرضه نموديم , اما آنها با
روشن شدن حق از پذيرش آن امتناع نمودند , لذا هلاكت آن ها بعد
از اتمام حجت بوده است( . ليهلك من
هلك عن بينة) گرچه در برخى از آيات اين چنين آمده كه فقط آيات الهى بر گوش
اينها تلاوت شد , اما سر اين تعبير آن است كه چون احتجاج نسبت به آنها سودى
نبخشيد , گويى آيات الهى فقط از گوش آنان گذشته وگرنه از اصول مسلم قرآنى اين
است كه حجت خدا بالغه است , و حجت هنگامى بالغه و رساست كه آيات الهى به
دل عرضه شود , شخص بفهمد و حجت بر او تمام شود . در اين صورت اگر نپذيرفت و
دچار عذاب الهى گرديد , اين هلاكت پس از اتمام حجت خواهد بود .
( وقد خلت سنة الاولين) اين نه تنها روش آنان بود , بلكه شيوه همه
بدانديشان اين بود كه هرگاه انبياء الهى آيات خدا را بر آنها عرضه مى كردند ,
آنان سرباز مى زدند و از آنها روى مى گرداندند .