كه ابن زهره وفات كرده است هنوز تأليف سرائر تمام نشده بوده است .
اگر گويند ميتواند بود كه قسمتي از " سرائر " منتشر شده بوده ، وقسمت ديگر تأليف نشده بوده است .
ميگوئيم : اين مطلب از اين عبارت در نمى آيد وقرينه ديگرى نيز از
خارج بر آن دلالت نكرده است ، كه مثلا كراريسى از " سرائر " قبل از تمام
شدن منتشر شده ومعروف گرديده ، ومورد استفاده اهل علم آن زمان بوده است ،
پس تا قرينه بر اين مطلب قائم نشده است حكم اصالت عدم بر آن جارى است .
اما وفات ابن ادريس بسال 597 بوده است ، چنانكه ابن حجر عسقلاني در
لسان الميزان تصريح كرده ، ونص عبارت وى اين است ( حرف ميم : 5 / 65 نسخه
چاپى ) .
محمد بن ادريس العجلى الحلى فقيه الشيعة وعالمهم ، له تصانيف في فقه
الامامية ولم يكن للشيعة في وقته مثله ، مات سنة سبع وتستعين وخمسمائة .
در اينجا ميتوان با امر ديگرى نيز بر صحت مدعاى مزبور استدلال كرد ،
وآن اينكه دعاى " رفع الله درجته " كه بعد از ذكر نام سديد الدين حمصي
دركلام مزبور بنظر ميرسد ، دلالت ميكند كه منتجب الدين بعد از سال ششصد
هجري زنده بوده ، وتاليف " فهرست " هم در اين تاريخ باتمام نبوده ويا اگر
تمام هم بوده مصنف در آن تصرف ومداخله ميكرده است ، زيرا وفات حمصي بعد از
سال ششصد هجري اتفاق افتاده است چنانكه معلوم خواهد شد .
وصريحتر از اين كلام در اين باب كلام ديگر اوست ، وآن اين است كه در
حرف حاء گفته : الشيخ الامام موفق الدين الحسين بن فتح الواعظ البكر آبادى
الجرجاني فقيه ، صالح ، ثقة ، قرأ على الشيخ ابى على الطوسى وقرأالفقه
عليه الشيخ الامام سديد الدين محمود الحمصى " رحمهم الله "