responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس اخلاق نویسنده : الخامنئي، السيد علي    جلد : 1  صفحه : 33
شهادت مى دهم

پيغمبر نگاهى تند كرد و گفت تو وحشى نيستى ؟ گفت : چرا پيغمبر در اينجا مى توانست و حق داشتند قصاص كنند ( مسلمان هم شده , شده باشد ) ولى فرمودند : گذشتيم ( ( ويحك تغيب انى ) ) , كلمه ( ( ويحك ) ) را در مواقعى مى گويند كه مى خواهند به كسى اظهار ترحم و دلسوزى كنند و دوستانه برخورد كنند يعنى فرضا پدر جان جايى برو كه من تو را نبينم ( همان تعبير و معنايى كه پدر جان در فارسى دارد ) ( ( ويحك تغيب انى ) ) جايى برو كه من تو را نبينمت , و جلوى چشمم نباشى كه احساسات من را به جوش مى آورى پيغمبر او را عفو كردند و از او گذشتند

نمونه اى ديگر از عفو پيامبر ( ص ) :

در اوايل دعوت , يك نفر در مكه به صورت پيغمبر آب دهان انداخته بود شما ببينيد وقتى كسى به صورت انسان آب دهان بيندازد انسان چه حالى پيدا مى كند پيغمبر فرمودند اگر من به تو دست پيدا كنم تو را خواهم كشت , مسلمانان همه مى دانستند كه آن فرد در مكه يك روزى به پيغمبر خيلى بدى و اهانت كرده بود و پيغمبر بنا داشتند كه او را بكشند بعد از جنگهايى كه گذشت و اسلام پيشرفت كرد يك نفر بشارت آورد كه يا رسول الله آن فرد را گرفته اند و دارند به خدمت تان مى آورند خوب , حالا پيغمبر مى خواهد او را بكشد و حق هم دارد , هيچ مشكلى هم نيست زمانى كه او را به خدمت پيغمبر آوردند پيغمبر ردايى را كه بر روى دوششان بود , انداختند و شمشيرشان را كشيدند و به طرف او رفتند در همان زمان او گفت :

( ( اشهد ان لا اله الا الله ) ) به وحدانيت خدا و به نبوت تو شهادت مى دهم پيغمبر فرمودند : تو همان كسى نيستى كه آن كار را كردى ؟ گفت : چرا فرمودند : ديدى كه خداوند شما را ذليل كرد و اسلام را

نام کتاب : درس اخلاق نویسنده : الخامنئي، السيد علي    جلد : 1  صفحه : 33
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست