شهر قم علاقه داشتم , هم به حوزه قم علاقه داشتم و هم به آن حجره اى كه در قم داشتم
, علاقه داشتم اصلا از قم دل نمى كندم و تصورم اين بود كه دنيا و آخرت من در قم
است
ديدم اين حرف خوبى است و براى خاطر خدا پدر را به مشهد مى برم و پهلويش
مى مانم خداى متعال هم اگر اراده كرد مى تواند دنيا و آخرت من را از قم به مشهد
بياورد تصميم گرفتم , دلم باز شد و ناگهان از اين رو به آن رو شدم يعنى كاملا
راحت شدم و همان لحظه تصميم گرفتم و با حال بشاش و آسودگى به منزل آمدم والدين
من ديده بودند كه من چند روزى است , ناراحتم , تعجب كردند كه من بشاشم گفتم :
بله من تصميم گرفتم كه به مشهد بيايم , آنها هم اول باورشان نمى شد از بس اين
تصميم را امر بعيدى مى دانستند كه من از قم دست بكشم به مشهد رفتم و خداى متعال
توفيقات زيادى به ما داد به هر حال به دنبال كار و وظيفه خود رفتم اگر بنده در
زندگى توفيقى داشتم , اعتقادم اين است كه ناشى از همان برى است كه به پدر بلكه
به پدر و مادرم انجام داده ام اين قضيه را گفتم براى اينكه شما توجه بكنيد كه
مساله چقدر در پيشگاه پروردگار مهم است
حقوق والدين بعد از مرگ :
اين نيكى مخصوص دوران حياتشان هم نيست بلكه بعد از ممات , هر انسان مى تواند
به پدر و مادر خود نيكى كند در روايت هست كه بعضى در زمان حيات پدر و مادر ( (
بار ) ) به والدين اند يعنى به آنها نيكى مى كنند و بعد از فوت آنها عاق والدين
مى شوند يعنى پدر و مادر را رها مى كنند و بعضى در زندگى عاق والدين اند , اما بعد
از مرگ ( ( بار ) ) به والدين مى شوند و اين قدر استغفار مى كنند و صدقه مى دهند و
براى آنها دعا مى كنند كه روح آنها از او