responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تذکره الاولياء نویسنده : عطار، محمد بن ابراهیم    جلد : 1  صفحه : 16

اين گويند و بازگردند . آنگاه فيلسوفان و دبيران پيش روند و گويند :اين حال کسي کرده است که به دانش و فيلسوفي و علم و خلده شناسي بااو هيچ نتوان کرد که همه حکماي عالم در پيش او عاجزاند و همه عالمان در جنب علم او جاهل ، و اگر نه تدبيرها کرديمي و سخنها گفتيمي که در آفرينش همه عاجز از آن شدندي .

اين گويند و بازگردند . آنگاه پيران به حرمت به شکوه پيش روند و گويند :اي پادشاه ! اين حال که تو را پيش آمده است اگر به شفات پيران راست آمدي ما همه شفاعت و زاري کرديمي وتو را آنجا نگذاشتيمي . اما اين حال تو را از کسي پيش آمده است که شفاعت هيچ بنده سود ندارد .

اين بگويند و بروند . آنگاه آن کنيزکان ماهروي با طبقهاي زر و جواهر پيش روند و گرد خيمه بگردند و گويند :اي قيصر زاده ! ما اين حال که تو را پيش آمده است اگر به مال و جمال راست آمدي ما همه خود را فدا کرديمي و مالهاي عظيم بداديمي و تو را نگذاشتيمي اما اين حال تو را از کسي پيش آمده است که آنجا مال و جمال را اثري نيست .

اين گويند و بازگردند . پس قيصر با وزير بزرگ در خيمه رود و گويد :

بدان اي چشم و چراغ پدر ، و اي ميوه دل پدر ، و اي جگرگوشه پدر به دست پدر چيست ؟ پد براي تو لشکر گران آورد و فيلسوفان و پيران و شفيعان و راي زنان آورد و صاحب جمالان و مال و نعمتهاي الوان آورد و خود بيامد . اگر بدين همه کاري برآمدي پدر هر چه بتوانستي کرد بجاي آوردي اما اين حال از کسي پيش آمده است که پدر با اين همه کار و بار و لشکر و حشم و نعمت و مال و خزينه در پيش او عاجز است . سلام بر تو باد تا سال ديگر.

نام کتاب : تذکره الاولياء نویسنده : عطار، محمد بن ابراهیم    جلد : 1  صفحه : 16
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست