( ( در اينجا مسئله ى قابل توجه آن است كه اين روشن فكران , كه عوامل اصلى نهضت بودند , آنقدر شكيبائى و دقت و واقع بينى نداشتند كه ميان ( ( دين ) ) و ( ( كشيش ) ) فرق گذارند , آنها باين نكته توجه نكردند كه حساب دين از كسانى كه زعامت دينى را غاصبانه در اختيار گرفته اند جدا است و وظائف و مسئوليتهاى دينى , نبايد با جمود و استبداد رجال كليسا اشتباه شود آرى , آنان نفهميدند كه نمى توان دين را موضوعى بى اهميت و كوچك انگاشت و آنرا به آسانى پشت سرانداخت ) )

( ( بلى , متأسفانه در اين انقلاب هم مانند بيشتر انقلابات جهان , كينه ورزى هاى طرفين از يكسو , و شتابزدگى نهضت كنندگان از سوى ديگر , مجال دقت و تأمل لازم را به آنان نداد و سرانجام اين شد كه مى بينيم ! ) )

اينها بود , مهمترين عوامل برچيده شدن دين از داخله زندگى مردم , كه با ايجاز و اختصار بيان شد , آرى همين عوامل بود كه اين جدائى و اين فاصله را ميان دين