responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تجويد و علوم قرآني نویسنده : مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی    جلد : 1  صفحه : 51

مقايسه قصص قرآن با قصص تورات :

وجـود قـصـص پـيـامـبـران پيشين در قرآن و تورات ، اين توهم را ايجاد كرده كه منبع قرآن همان تـورات اسـت و پـيـامـبـر(ص ) آن داسـتانها را كم و زياد و پيش و پس كرده و ارائه داده است . امّا تفاوتهاى اساسى بين داستانهاى قرآن و تورات اين توهم را از بين مى برد.

قـرآن در داسـتـانـهـاى خـود، مقام عزّت و پاكى را از آن خداوند دانسته و خدا را از شرك و نقص و جهل مبرّا دانسته است ، پيامبران الهى را صاحبان مقام بلند در درگاه الهى و بندگان برگزيده خـداونـد مـعـرفـى مـى كـنـد و هـرگـونه شر و بدى را از آنان دور مى داند، دستورات اخلاقى و تـعـليـمـات پـيـامـبـران الهـى را ذكـر كـرده و در هـيـچ مـورد، ظـلم و جـهـل و... را نـسـتـوده و پـيامبران را جز پرچمداران توحيد و متصفان به كمالات انسانى ندانسته اسـت . امـّا تـورات فـعـلى ـ كـه غير از تورات نازل شده بر حضرت موسى (ع ) است ـ در موارد فـراوانـى جـهـل و نـسـيـان و ظـلم را بـه خـداونـد نسبت داده و در موارد فراوانى پيامبران الهى را تـحـقـير كرده و نسبتهايى به آنان داده كه چنين نسبت هايى به انسانهاى معمولى نيز از انصاف به دور است .

مقايسه نمونه هايى از اين دو كتاب ، ديد بازترى در اين باره ارائه مى دهد.

قـرآن مجيد، يعقوب (ع ) را از پيامبران معصوم الهى مى داند، در حالى كه تورات او را كسى مى داند كه با فرشته الهى و يا با خود خداوند كشتى گرفته و پيروز شده است .(211)

قـرآن داوود(ع ) را بـنـده خالص خدا مى داند كه به مقام خلافت در زمين رسيده بود، در حالى كه تورات او را انسانى مى داند كه به گناهان بسيار زشتى مبادرت ورزيده و مورد مجازات سختى واقع شده است .(212)

قـرآن مـجـيـد، سـليـمان را پيامبرى بزرگ مى داند كه با علم و تقواى سرشار، فريفته دنيا و مـال آن نشد و آرزوى او، شكرگزارى به درگاه خدا بود؛ همچنين آن حضرت را بنده بسيار خوب خـدا مـعـرفـى مـى كـند، در صورتى كه تورات كنونى بدترين كارها، نظير بناكردن بتكده ، ترويج بت پرستى و عشق بى حساب به زنان و تعبيرات بسيار زننده و توصيفهاى عاشقانه را بـه وى نـسـبـت داده و در پـايـان نـيـز مـجـازاتـى از سـوى خـدا بـراى او قائل شده است .(213)

قـرآن كـريم ، هارون را پيامبرى مى داند كه به كمك حضرت موسى شتافت و در اين راه مجاهدت فـراوانى از خود نشان داد. در داستان سامرى نيز او مردم را از پرستش گوساله منع كرد، ولى مـردم بـه سـخـنـان او تـوجـهـى نـكـردنـد، در حالى كه تورات گوساله سازى و دعوت به بت پـرسـتـى را بـه هـارون نـسـبـت مـى دهـد(214)، نـسـبـتـى كه تصور آن نيز با مقام نبوت سـازگـار نـيـسـت . اين موارد تنها نمونه هايى از قصص وارد شده در قرآن و تورات است و همين مـقـايسه مى تواند ما را به نقش تربيتى اين قصه ها در قرآن و نقش مخرّب آن در كتاب تحريف شده فعلى تورات ، آشنا سازد.

تمثيـل

يـكـى ديـگـر از روشـهـايـى كـه قـرآن مـجـيـد بـراى تـربـيـت انـسـانـهـا از آن اسـتـفـاده كـرده ، مَثَل زدن است . راغب اصفهانى در مورد معناى مثل گويد:

مثل زدن يعنى در مورد يكى از دو چيز كه به يكديگر شباهت دارند، مطلبى بگويى به اين قصد كه مشابه آن مطلب در مورد ديگرى تصوير و تبيين شود.(215)

مـثـال ، حـقـايـقـى را كه از دسترس افكار عموم دور است ، به ذهن نزديك ساخته و در آستانه حس قـرار مـى دهـد و در حـقـيـقـت راه فـهـمـيـدن مـطـالب را آسـان مـى كـنـد. گـاهـى يـك مـثـل در عـيـن كـوتـاهـى مـا را از آوردن اسـتـدلالهـاى طـولانـى بـى نـيـاز مـى كند. علاوه بر آنكه مـَثَل ـ بر خلاف برهان كه بيشتر براى دانشمندان مفيد است ـ براى عموم مردم نيز فايده بخش اسـت و هـر كـس در حـد فـهـم خـود از آن اسـتـفـاده مـى كـنـد. مـَثَل به دليل اينكه معقول را به محسوس تشبيه مى كند و اُنس انسان با محسوسات بيشتر است ، درجـه اطـمـيـنـان انـسـان به مسائل را بالا مى برد و حتى لجوجانى را كه با استدلالهاى عقلى قانع نمى شوند، مجاب كرده و مجال بهانه گيرى را از آنان سلب مى كند.(216)

نام کتاب : تجويد و علوم قرآني نویسنده : مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی    جلد : 1  صفحه : 51
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست