با منطوق هم جهت , و از حيث نفى و اثبات يكسان است . در مفهوم مخالفت
, قضيه درست برعكس است , يعنى مستنبط از مفهوم در جهت مخالف مدلول
منطوق است . مثلا در قانون مدنى آمده است : هر كس بدون عذر موجه
نامزدى را بر هم بزند بايد خسارت را بپردازد . [1] مفهوم مخالفش اين
است كه اگر با عذر موجه بهم بزند نبايد خسارت بپردازد .
حال كه مفهوم و منظوق , و مفهوم موافق و مخالف را شناختيم مى
گوئيم كه شك نيست همانطور كه در منطق گفته شده است , دلالت مطابقى و
التزامى هر دو از اقسام دلالتند و حجيت هم دارند . بحثى در اين مورد
نيست بلكه آنچه در علم اصول فقه مطرح مى باشد , اين است كه چه جملاتى
داراى مفهوم است ؟ زيرا مسلم است هر جمله كه بهر نحو دلالت بر
مفهومى داشته باشد , بهر حال به دلالت التزامى بر آن مطلب دلالت كرده است
. بعبارت ديگر مواردى كه مورد بحث اصوليين قرار گرفته مثل مفهوم شرط ,
وصف و غيره حجت بودن مفهوم آن موارد نيست , بلكه مفهوم داشتن آن موارد
مطرح است . موارد مورد بحث , عبارتند از : شرط , غايت , حصر , وصف ,
لقب و عدد كه ذيلا وضعيت هر يك از مفاهيم ششگانه فوق الذكر مختصرا
بررسى مى شود .
الف ) مفهوم شرط مى دانيم جمله شرطيه داراى دو جزء است , شرط و
جزا . مثلا : [( اگر درس بخوانى قبول مى شوى]( . اگر درس بخوانى , شرط و
قبول مى شوى جزاى شرط است . حال بايد ديد