بر فساد و بطلان است . در مورد مثال فوق مى گويند از آنجا كه قرآن مجيد مى فرمايد : ﴿ اذا نودى للصلوة من يوم الجمعه فاسعوا الى ذكر الله و ذر والبيع
, هر گاه نداى شود براى نماز جمعه پس بشتابيد به ذكر خدا و خريد و فروش
را رها كنيد]( . بر اساس اين آيه هر گونه خريد و فروش در هنگام نماز جمعه
ممنوع اعلام گرديده بنابراين معاملاتى كه در اين لحاظت صورت گيرد ,
باطل و كان لم يكن خواهد بود . ولى گروهى عقيده دارند اين گونه نواهى صرفا
رساننده آن است كه مرتكب مجرم است , و مستحق عقوبت الهى خواهد بود
ولى معامله وقوع يافته است .
اين موضوع در قوانين روزمره عادى نيز مى تواند مطرح گردد . به
اين نحو كه اگر انجام معامله اى از سوى قانونگزار ممنوع اعلام شود و يا
حتى متخلف مجرم شناخته گردد , آيا دلالت بر بطلان معامله مى كند يا خير
؟
البته در بسيارى موارد كه ممنوعيت دال بر اعتبار شرطى از شروط در
متعاقدين و يا عوضين است , در آن موارد ترديدى نيست كه نهى موجب فساد
و بطلان است . مانند آن كه معامله زمين هاى موات ممنوع گردد , و
انتقال دهنده و يا گيرنده مجرم محسوب شود , در اين مورد شكى نيست كه
معامله انجام شده باطل است . زيرا كه ممنوعيت نشانگر آن است كه مبيع
اگر زمين است بايد محيات باشد و زمين موات فاقد قابليت معامله مى
باشد . در مواردى كه متعاقدين واجد كليه شرايط بود و عوضين نيز از تمام
شرايط برخوردار باشند ولى قانونگزار به جهتى از جهات , معامله را
ممنوع اعلام نمايد , اين ممنوعيت چه وضعى خواهد داشت ؟ مثل آن كه
قانونگزار براى معامله