مثلا فقهاء را مد نظر دارد , بنابر اصل عموم , قبل از اينكه قرينه روشنى
اقامه شود , شنونده بايد كليه دانشمندان را بدون استثناء احترام كند . و
گوينده حق ندارد بدون ذكر قرينه كه باعث خروج دسته اى از تحت اين عام
شود شنونده را كه به عام عمل كرده مؤاخذه نمايد . اين را علماى اصول مى
گويند : اصالة العموم .
اين اصل در ا صول فقه و همچنين حقوق , داراى اهميت بسيار
زيادى مى باشد . زيرا بسيارى از احكام شرعيه در قالب عموم صادر گرديده
, و در قوانين نيز استعمال فراوانى دارد . مثلا ماده 20 قانون مدنى مقرر
مى دارد[ : ( كليه ديون . . . از حيث صلاحيت محاكم در حكم منقول است](
در اينجا نظر قانونگزار وسعت و شمول است , و مى خواهد حكم را به
كليه مصاديق ديون سرايت دهد .
در عربى الفاظ كل و كلما و نظاير آن و در فارسى تمام , همه و هر و مانند آنها از علامات استعمال كلمات در حالت عموم است .
ج ) اصالة الاطلاق قبل از توضيح اين اصل لازم است در مورد دو
كلمه اطلاق و تقييد كه مكررا در اين گفتارها خواهد آمد , توضيحى داده شود
:
اطلاق از ريشه ططلق است يعنى آزادى و رهايى , در مقابل آن تقييد از ريشه قيد است يعنى گرفتارى و دربند بودن .
منظور از اصل اطلاق اين است كه هر گاه لفظى بدون قيد و وصف
محدود كننده استعمال شود , آيا شنونده موظف است آن را به صورت مطلق
بكار بندد ؟ يا در صورت ترديد بايد طور ديگرى عمل كند