همان طور كه گفتيم , منظور از مشترك لفظى اين است كه گاهى
لفظى داراى چند معناى مختلف است كه آن معانى بر هم ترجيحى ندارند .
مثلا لفظ شير حداقل سه معنى دارد : حيوان درنده , وسيله اى كه براى
استفاده از آب روى لوله هاى آب نصب مى شود و ماده خوراكى حاصله از
حيوانات .
حال اگر گوينده اى بخواهد در كلام خويش از الفاظ مشترك استفاده
نمايد , يعنى با استعمال لفظ مشترك , يكى از معانى آن را منظور كند ,
ترديدى نيست كه هيچگونه منعى ندارد اما از نظر ادبى و روش محاوره موظف
است كه با آوردن قرينه , منظور خويش را مشخص نمايد . و هر گاه بدون آوردن
قرينه گفتار خويش را محتوى لفظ مشتركى است رها سازد , خلاف آداب
محاوره عمل نموده است . و اگر باكلام خويش خواهان چيزى بوده است شنونده
ملزم به انجام آن نخواهد بود . و به دليل وجود احتمالات متعدد و عدم
تعيين فرد مشخص معذور خواهد بود . مثل آنكه شخصى از خادم خويش بخواهد كه
براى وى شير تهيه كند و هيچ قرينه اى مبنى بر اينكه آيا مورد در خواست
و نياز او همان مايع خوراكى توليدى از حيوانات , يا اينكه شير لوله آب
آشاميدنى است وجود نداشته باشد ,