شاهد اين نكته آن است كه در مورد مثال دود و آتش , اختصاص به
قوم , ملت و طايفه و زبان خاص ندارد , در حاليكه در مورد گل و گياه
اختصاص به زبان فارسى دارد , زيرا كه اين الفاظ به اين زبان است . روى
اين حساب دلالت الفاظ را بر معانى دلالت وضعيه مى نامند , يعنى دلالت
قرار دادى , زيرا كه اين دلالت با وضع و قرار دادن بوجود آمده است .
ب ) نحوه وضع ( چگونه الفاظ براى معانى نهاده شده است ؟ ) سيرى
در تاريخ انديشه بشر و مطالعه در حوال كلمات و الفاظ نشان مى دهد كه
انسانها در زندگى روزمره براى تفهيم و ايجاد رابطه با يكديگر و رفع
حوائج مادى و معنوى بين خود ناچار از تكلم بوده اند . تكلم , نخستين و
قديمى ترين وسيله ارتباطى اجتماعى بين انسانها بوده , و در طول تاريخ
تكامل يافته است . بشر اوليه در برخورد با موجودات خارجى و حالات و
نفسانيات و احساسات و لزوم مبادله آنها , نيازمند به اين بوده است كه
بر اشياء و موجودات و حالات و نفسانيات و معنويات خود نامى بنهد كه
براى ديگران هم مفهوم باشد به طورى كه اگر لفظ يا علامتى استعمال شود
مخاطب منظور گوينده را از معانى و مدلول اين علامت و الفاظ دريابد و
عكس العمل متناسب نشان دهد .
استفاده از علامات و اصوات در بين حيوانات نيز رائج است ولى
در آنها به شكلى بسيار ابتدايى در قالبهاى غريزى مطرح است . مثلا حسب
تحقيق دانشمندان اثبات شده است كه حيواناتى نظير گاو هنگام بروز خطر
با اصوات و سر و صدا , ديگران را از وجود خطر آگاه