الف ) وضع در لغت يعنى قرار دادن و نهادن . اصوليين بررسى مى
كنند كه الفاظ براى معانى چگونه وضع شده است و رابطه الفاظ با معانى
چگونه رابطه ايست ؟
مى دانيم كه رابطه الفاظ با معانى يك رابطه واقعى نيست , بلكه
يك رابطه اعتبارى و قراردادى است . ما كه از ديدن دود غليظ در يك
نقطه به اين نتيجه مى رسيم كه آتش سوزى در آن نقطه روى داده است , اين
رابطه يعنى رابطه ميان دود و آتش يك رابطه قرار دادى نيست , بلكه يك
رابطه واقعى است . ولى وقتى از شنيدن كلمه گل , به گياه زيبايى با
مشخصات معين منتقل مى شويم , نه به اين جهت است كه رابطه اى واقعى
ميان گاف و لام و آن گياه زيبا وجود داشته است , خير , چنين رابطه اى
وجود ندارد , بلكه عينا به خاطر آن است كه اين كلمه را براى اين معنى
قرار داده و نام نهاده اند . يعنى چنين اعتبار كرده اند كه هر گاه
گوينده اى اين كلمه را بر زبان جارى كند , شنونده و يا شنوندگان از آن
كلمه اين معنى را برداشت نمايند , در حاليكه در مورد نخست كسى چنين
قرارى نگذاشته است كه هرگاه كسى دودى مشاهده نمود بايستى به وجود آتش پى
برد .