بين معناى مشتق در مباحث علم اصول فقه با آنچه كه در اصطلاح ادبى و علم صرف و نحو رائج است , تفاوت وجود دارد .
مشتق در اصطلاح علم صرف و نحو , در مقابل لفظ جامد بكار مى رود و
انواع آن محدود و محصور مى باشد و در كتب ادبى به افعال , اسم فاعل ,
اسم مفعول , صفت مسبهه و . . . تعداد و احصاء گرديده است . ولى منظور
از مشتق در اصطلاح علم اصول و اصوليين , لفظى را گويند كه بر شخصى يا
چيزى حمل گردد و از صفتى يا حالتى از آن حكايت كند , بگونه اى كه آن
صفت يا حالت قابل زوال و جدائى باشد , مانند : رونده , زننده .
روى اين حساب بين دو اصطلاح مشتق از نظر منطقى نسبت عموم من وجه
است يعنى مواردى از الفاظ به هر دو اصطلاح مشتق است , مانند : زننده ,
نويسنده , خورنده . و مواردى از نظر اصول مشتق است ولى از نظر علم صرف
جامد است , مانند لفظ زوج , شوهر , همسر . و مواردى بالعكس از نظر علم
صرف مشتق است ولى از ديدگاه اصول فقه مشتق نيست , مانند كليه افعال .
زيرا فعل هيچگاه نمى تواند بر شخصى يا چيزى حمل گردد .
در مورد مشتق مباحث زيادى در اصول طرح گرديده كه ما تنها