و 10 درصد ديگر را شامل نمى شود بلكه در اينجا لفظ كارگران مطلق است و
همه را شامل مى شود و اينگونه انصراف اطلاق را محدود نمى كند .
2 ) انصراف ناشى از كثرت استعمال لفظ در بعضى از مصاديق آن
بعضى از اصوليين عقيده دارند اينگونه انصراف مانع اطلاق لفظ است و حكم
قرينه لفظيه را دارد . . مثلا اگر گفته شود نگاه به صورت علماء عبادت
است , بر اثر كثرت استعمال علماء در عرف متداول در علماى دين و
روحانيون , منظور گوينده از جمله بالا روشن است و شنونده در مى يابد كه
مقصود مطلق دانشمندان نيست بلكه صنف و گروه خاصى از آنان يعنى روحانيون
مورد نظر است . اين نوع انصراف بنظر آنان مطلق را از اطلاق مى اندازد .
با در نظر گرفتن مجموع مطالب بالا بعنوان نتيجه بايد گفت عموم
نسبت به اطلاق وضع محكم ترى دارد و كمتر در معرض تزلزل است . و براى
شكستن حريم عموم , مخصص محكم و قابل توجهى لازم است در حاليكه مطلق از
چنين استحكامى برخوردار نيست و بيشتر در معرض تقييد و محدود شدن است .
يعنى شمول اطلاق در سايه مقدمات حكمت است و هرگاه يكى از اين مقدمات
متزلزل شود شمول اطلاق متزلزل مى شود , اما عام اينطور نيست و شمولش
ناشى از وضع است .
د ) حمل مطلق بر مقيد :
حال مى خواهيم ببينيم اگر جمله مطلقى داشته باشيم و جمله مقيد ديگرى بر آن وارد شود , به چه ترتيبى عمل مى شود . علماى اصول