محض از قبيل ﴿ أطيعواالله و رسوله ﴾
است . و چنانچه مخالفتش موجب مخالفت واقع نشود , فسق نمىآورد و ترك
موجب استحقاق عقوبت نيست ( مگر به مبناى كسى كه قائل به حرمت تجرى
باشد , كه قهرا خواهد گفت تارك مستحق عقاب است ) .
ج . در خصوص عقاب نيز أقوال معروف در مسئله استحقاق عقاب نسبت به ترك تعلم أحكام شرعية و قوانين مدونه سه قول است :
أول . ترك كننده مطلقا مستحق عقوبت است , چه ترك تعلم سبب ترك
واقع بشود يا موجب ترك واقع نشود . پس اگر كسى تعلم را ترك كرد و ياد
نگرفت , اين ترك موجب عقوبت است و تارك مستحق عقاب و محكوم به فسق
است . قول مذكور را به مقدس اردبيلى و صاحب[ ( معالم]) و صاحب[ (
مدارك]) ( رحمة الله عليهم ) نسبت داده اند و منشأ آن هم قول اين
بزرگان به وجوب نفسى تهيوئى است , وقتى قائل به اين امر باشيم كه تعلم
احكام و قوانين واجب بهوجوب نفسى تهيوئى است , هنگامى كه تعلم اتيان
نگردد , ترك وجوب نفسىتهيوئى شده است . و بنابراين , هر كس ترك وجوب
نفسى را بكند محكوم به فسق است و اين ترك موجب استحقاق عقوبت تارك
خواهد بود . البته در محل خود گفته شد كه وجوب نفسى مورد قبول نيست . در
نتيجه , اين قول نيز بر همان اساس پذيرفته نيست .
دوم . قول ديگر اين است كه عقاب ترك تعلم جنبه مطلق ندارد ,
بلكه درصورتى است كه موجب ترك واقع گردد . پس , به طور مقيد , اگر ترك
تعلم سبب شود كه واجب از من فوت شود , اين ترك كه[ ( مؤدى الى ترك
الواجب]) است حرام است و موجب عقاب , و تارك آن نيز محكوم به فسق
مى باشد .
مطلب مذكور لازمه نظر مرحوم نائينى ( ره ) است كه قائل به وجوب
نفسى بهعنوان[ ( متمم الجعل]) مى باشند بدين بيان كه عقل حاكم است بر
وجوب حفظقدرت و يا تحصيل تان , قبل از آنكه شرايط وجوب حاصل شود و يا
زمان وجوبفرا رسد . در اين برداشت , از راه حكم عقلى و به قاعده ملازمه[ (
كل ما حكم به العقل حكم به الشرع]) كشف حكم شرعى مى شود , و وجوب
شرعى مذكور وجوب نفسىاست , نه وجوب غيرى ترشحى . زيرا هنوز وجوب ذى
المقدمه نيامده است . اما وجوب