نام کتاب : تاريخ تحليلي اسلام نویسنده : نصیری رضی، محمد جلد : 1 صفحه : 204
نكتهاى كه از سوى بسيارى از مورخان و تحليلگران حماسه عاشورا
مورد دقت قرار نگرفته، توجه به استثنايى است كه از نفى و عدم بيعت امام
حسين (عليه السلام) فهميده مىشود. امام حسين (عليه السلام) به حرام شمردن
حلال دين محمد (صلى الله عليه وآله) و حلال شمردن حرام آن معترض است. هيأت
حاكمه را داراى صلاحيت لازم براى دفاع، حفظ و پياده كردن احكام دين، تفسير
اصول و استنتاج فروع آن نمىداند و تا كنون نيز مترصد فراهم شدن شرايط لازم
براى اعلان و پىگيرى اين موضع بوده است.
دعوت حاكم مدينه از آن حضرت (عليه السلام) براى گردن نهادن به
بيعت در حقيقت پيكى بود كه فراهم آمدن برخى شرايط و ارتفاع برخى موانع را
اعلام كرد. بدين سبب، امام (عليه السلام) برخلاف ابنزبير دعوت حاكم را
اجابت مىكند، با برنامهاى دقيق و پيشبينى شده دستهاى نيرومند از
هوادارانش را براى جلوگيرى از برخورد احتمالى، همراه مىبرد، بدون هيچگونه
تعهدى، طرح روشنگرى افكار عمومى را پى مىريزد و از حاكم مىخواهد
اجتماعى عمومى در مسجد برپا سازد. گواه درستى اين برداشت سخنان امام (عليه
السلام) است، آن حضرت دربرابر اصرارهاى مروان در همان جلسه فرمود:
ما اهلبيت نبوت و خاستگاه رسالتيم و (خانه ما) محل رفت و آمد
فرشتگان و جايگاه آسايش و رحمت است. آغاز و انجام تدابير الهى (در شئون
زندگى و دين) بهوسيله ما است. يزيد مردى فاسق و شرابخوار و قاتل نفوس محترم
بوده كسى است كه آشكارا به فسق مىپردازد و شخصى چون من با چون او بيعت
نخواهد كرد. [1]
سپس، با استدلال به آيه تطهير، لياقت اهل بيت (عليهم السلام) را براى احراز خلافت اظهار كرد.
البته بعد از ناكام ماندن حاكم مدينه در اين جلسه، بهطور طبيعى
طرح تشديد فشار و تهديد مورد اجرا قرارگرفت. هرچند حضور در مدينه
مىتوانست در ارزيابى بهتر و آسانتر موقعيت سياسى و طراحى مبارزهاى دقيق
با فساد موثر باشد، ولى وقتى خطر و فشار شديدتر شد و احتمال چشمپوشى
اجبارى از مدينه فزونى يافت; امام (عليه السلام) خردمندانهترين راه يعنى
هجرت و استراتژىترين مكان يعنى مكّه را انتخاب كرد. مكّه از سويى، حرم
امن الهى شمرده شده و تا حدى از كانون خطر دور بود و از سوى ديگر، مركز
جهان اسلام بودن و
[1] ... انا اهل البيت النبوة و معدن الرسالة و مختلف الملائكه و
محطّ الرحمة و بنا فتح الله و بنا ختم و يزيد رجل فاسق شارب الخمر...
مثلى لايبايع مثله .... (به نقل از الفتوح ، ج 5، ص 17)
نام کتاب : تاريخ تحليلي اسلام نویسنده : نصیری رضی، محمد جلد : 1 صفحه : 204