responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ تحليلي اسلام نویسنده : نصیری رضی، محمد    جلد : 1  صفحه : 197

بيعت گرفتن براى يزيد، بهره‌بردارى كرد و بدينوسيله در برابر افكار عمومى بر قدرت و اصالت خود و انطباق نهضت ضد اموى با موازين اسلام افزود. او هم‌چنين از لغزش‌هاى ‌جانشين معاويه‌ كه در شراب و بوزينه و انواع گناه غرق بود، براى دست‌يابى به هدفش بهره گرفت. [1]

‌ با اين بيان، آيا به‌راستى تشخيص اين‌كه كدام يك از دو برادر (عليهما السلام) مجاهدتش مؤثرتر بود و در مسير نابودى دشمن گام‌هاى سودمندترى برداشت، دشوار نيست؟ [2]

امام حسين(عليه السلام)و هدف بازگشت حكومت به صالحان

برخى از موضوعات و مسائلى كه مى‌تواند بستر ورود به تحليل زندگى امام‌حسين (عليه السلام) را فراهم آورد عبارت است از: موانع قيام در دوران معاويه و مقايسه شخصيت معاويه و يزيد، ماهيت و علت يا علل نهضت امام‌حسين (عليه السلام) ، حكمت شهادت امام (عليه السلام) ، ماهيت رخداد كربلا، آثار اين پديده فراموش ناشدنى، مراد امام از حركت به سوى منطقه زير سلطه دشمن و مردم سست ايمان كوفه، امر به معروف و نهى از منكر و آگاهى پيشين امام از فرجام خويش. [3]


[1] اقتباس از: صلح امام‌حسن پرشكوه‌ترين نرمش قهرمانانه تاريخ ، صص 518 ـ 511‌.

[2] حسن ختام اين بحث را كلام امام‌حسن (عليه السلام) درباره جريان صلح قرار مى‌دهيم. مردى از ياران امام‌حسن (عليه السلام) به او گفت: اى فرزند رسول‌خدا (صلى الله عليه وآله) چرا با معاويه صلح كردى درحالى‌كه مى‌دانى معاويه گمراه و ستمگر است. تو بر حقى و او بر باطل؟ امام (عليه السلام) جواب داد: ابوسعيد! مگر نه اين است كه من حجّت خدا بر خلق و امام مردم بعد از پدرم هستم؟ گفت: چرا چنين است. امام (عليه السلام) فرمود: مگر رسول‌اللّه (صلى الله عليه وآله) درباره من و برادرم نگفت كه: حسن و حسين (عليهم السلام) رهبر و پيشواى امت‌اند چه قيام كنند چه قيام نكنند؟ ابوسعيد گفت: چرا چنين گفت. امام (عليه السلام) فرمود:... ابوسعيد! علت مصالحه من با معاويه همان علتى است كه بدان جهت رسول‌خدا (صلى الله عليه وآله) با بنى ضَمْره و بنى‌اَشْجَع و اهل مكّه در حديبيّه صلح كرد. آنان كفار تنزيلى بودند و معاويه و يارانش كفار تأويلى هستند. ابوسعيد! اگر من از جانب خداى متعال، امام هستم، پس نبايد رأى مرا درباره جنگ يا صلح، نادرست پندارى هرچند حكمتِ عمل من روشن نباشد. نديدى كه خضر (عليه السلام) آنگاه كه كشتى را سوراخ كرد و آن پسر را كشت و آن ديوار را تعمير نمود. موسى (عليه السلام) غضب كرد و ناراحت شد چون حكمت آن كارها برايش روشن نبود. اگر اين كار من (صلح با معاويه) نبود كسى از شيعيان ما بر روى زمين باقى نمى‌ماند مگر آنكه كشته مى‌شد. ( بحارالانوار ، ج 1، ص 101)

[3] البته از قيام امام‌حسين (عليه السلام) برداشت‌هاى متنوعى شده است، برداشت صوفيانه، ديدگاه معنوى، برداشت الوهيت‌گرايى در حوزه امامت، تحليل فرهنگى، ارزيابى سياسى و اجتماعى و صدها موضوع ديگر در راستاى آزادگى انسان و لزوم رهايى او از اسارت اربابان زر و زور و تزوير. بحث از اين برداشت‌ها به مجالى فراخ نيازمند است و شايسته است به‌صورت تخصصى مورد بررسى قرار گيرد. اميد است با شناخت و معرفى شايسته اين مكتب خون‌رنگ آزادگى به جهانيان، زمينه رستگارى همه بندگان خدا فراهم آيد. (ر.ك: حماسه حسينى ، ج 3، ص 84 و 373 و حيات فكرى و سياسى امامان شيعه (عليهم السلام) ، صص 242 ـ 233)

نام کتاب : تاريخ تحليلي اسلام نویسنده : نصیری رضی، محمد    جلد : 1  صفحه : 197
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست