نام کتاب : هزينه پاك ماندن نویسنده : حسین انصاریان جلد : 1 صفحه : 12
آسيه نمونه اى ازانسان هاى پاك
در تاريخ هم بودند كسانى كه در مقابل دعوت
هواى نفس خودشان و دعوت هواى نفس ديگران گفتند
«نه»! وبه كمالات ومقام هاى والائى رسيدند؛ البته ممكن است سختى هائى هم كشيده
باشند، ولى ما آن سختى ها را هم نداريم!
«آسيه» كه (در برابر خواسته هاى فرعون) گفت
«نه»، او را به چهار ميخ كشيدند و بعد هم يك سنگ هشتاد، نود كيلويى را رها كردند
روى بدنش كه كل سر و استخوان هاى بدنش را خورد كرد.[1]
[1]. آسيه 3 دختر «مزاحم بن عبيد بن ريان بن
وليد» از فرزندان و نسل پيامبران و از قوم بنىاسرائيل است و در سال 3828 بعد از
هبوط آدم 7 فرعون مصر به نام «رامسيس» او را به همسرى گرفت و دخترى به نام «انيسا»
به دنيا آورد، و چون اين دختر عليل بود و بيمارى غير قابل علاج داشت، با ماليدن آب
دهان موسى 7 در همان دوران كودكى به وى، او را بهبود بخشيد.
حضرت آسيه 3 همزمان با جادوگران فرعون كه در
يك صحنه سياسى و اجتماعى صورت گرفت، با ديدن معجزات موسى 7 ايمان آورد و پس از
تحمل شكنجه هاى فراوان به شهادت رسيد.
اگر كسى شخصيت اجتماعى «آسيه» را در ذهن خود
تصور نمايد و متوجه شود كه او همسر كسى بود كه ادعاى خدايى داشت، و تمام زرق و
برقهاى مصر پهناور و مردم آن سامان در اختيار او بود، متوجه مىشود كه وى چگونه
خود را در برابر آن همه عوامل مادى نباخت و با اين وضع شهادت را به جان و دل خريد
و در برابر دعوتهاى شيطان قاطعانه ايستاد.
وى از نظر ايمانى به جايى رسيدكه رسول خدا 9
در موردش مىفرمايد:
«اما آسيه از بنى اسرائيل و از زنان پاك و
مؤمنى بود كه خداى متعال را مخفيانه عبادت مىكرد. او از برترين زنان و از دختران
ظ
عانبياء و مادرى براى مؤمنان بود».
ايمان آسيه مخفى ماند تا زمانى كه فرعون «زن
آرايشگر» دخترش را به جرم خداپرستى دستگير كرد.
وى كه روزى مشغول آرايشگرى دختر فرعون
(انيسا) بود شانه از دستش رها شد، همينكه خم شد تا شانه را بردارد بسم ا ... گفت،
دختر فرعون از او پرسيد: مگر خدايى غير از پدر من نيز هست؟ زن آرايشگر گفت: پدر تو
نيز مانند ديگر مخلوقات، آفريدهاى از آفريده هاى خداى من است.
سر انجام فرعون از اين ماجرا باخبر شد و
دستور داد تا آن زن مؤمنه را دستگير نموده و او را با ميخ به زمين بكوبند. فرعون
او را زير ضربات تازيانه گرفت و از او خواست تا به خدايىاش اعتراف كند؛ اما اين
زن برجسته دست از اعتقاد خود برنداشت.
فرعون براى آنكه او را از عقيده اش باز دارد
دستور داد فرزندان زن آرايشگر را آوردند همگى را در كورهاى از مس گداخته شده
انداختند.
در اين ميان آسيه كه با چشمان خود اين جنايات
را ديد صبر از كف داد و شديداً به فرعون اعتراض كرد و ضمن ابراز سخنانى گفت: تا چه
وقت مى خواهى به اين جنايات ادامه دهى؟ چقدر به خدايت و خداى عالميان جسارت پيدا
كرده اى؟ اين زن و فرزندانش چه گناهى داشتند كه آنها را به آتش كشيدى؟
فرعون با شنيدن اين سخنان آتشين تعجب كرد و
او را به جنون نسبت داد و گفت: مگر ديوانه شدهاى كه اينگونه سخن مىگويى؟
آسيه گفت: ديوانه نشدهام ولى به خداى موسى
كه خداى عالميان است ايمان آوردهام ....
سرانجام فرعون دستور داد تا اين زن برجسته را
با ميخ به زمين دوختند و سنگ بزرگى را روى سينهاش گذاشتند، مأموران دستورش را
اجابت كردند.
آسيهدر آنحال با خداى متعال مناجاتى داشته
است كه ضمن آن از حضرت حق درخواست نمود كه او را در بهشتجاى دهد و ازظ
ع شر فرعون و فرعونيان نجات دهد، در آن هنگام
به آسيه الهام شد كه به آسمان نگاه كند، وى نگاهى كرد و جايگاه خود را مشاهده نمود
و در حالى كه خنده بر لب داشت شربت شيرين شهادت را نوش جان كرد. اين وقايع را مى
توانيد در بحارالانوار، 13/ 163 و تفسيرهاى مربوط به آيه 11 سوره تحريم ملاحظه
نمايد.
نام کتاب : هزينه پاك ماندن نویسنده : حسین انصاریان جلد : 1 صفحه : 12