نام کتاب : درمان گری با قرآن نویسنده : حسین انصاریان جلد : 1 صفحه : 34
بنرسول الله من كه آنها را براى حمل بار حرام
كرايه ندادم؛ من كه آنها را براى حمل مشروب كرايه ندادم؛ براى حمل بار غصبى آنها
را كرايه ندادم؛ براى حمل غارتگرى آنها را كرايه ندادم؛ براى كشاندن شترها براى
جنگ با مردم مظلوم آنها را كرايه ندادم؛ بلكه آنها را براى حج به او كرايه دادم؛
هارون مىخواست به مكه برود، شتر كم داشت و براى همين شترهاى من را كرايه كرد (دقت
بفرماييد! چقدر مسأله، مهم است). حضرت (ع) فرمودند: كرايههايشان را به تودادند.
صفوان عرض كرد: نه، قراردادى نوشتيم و امضا كرديم، بر اين اساس كه شترهايم
مسافرهاى مكه را به مكه ببرد و به بغداد برگرداند و بعد هارون كرايه ما را بدهد.
حضرت (ع) فرمودند: آيا دوست دارى هارون در اين مسافرت بميرد و بعد شترهايت را به
بغداد برگردانند و بگويند قراردادت را با هارون بستى و او هم مرد و ما كرايهات را
نمىدهيم. اين اتفاق را دوست دارى؟ صفوان گفت: نه. براى اين كه سه و چهارماه
شترهاى من در كرايه هارون بوده و پولش هم زياد مىشود و هيچ خوشم نمىآيد بيايند
خبر مرگ هارون را به من بدهند و كرايه من هم به باد
نام کتاب : درمان گری با قرآن نویسنده : حسین انصاریان جلد : 1 صفحه : 34