عقل
آن است كه بدان وسيله خداى رحمان پرستش شود و بهشت به دست آيد.
با
ديد ظاهرى ميان اين وضوع و محمول [2]، تناسب زيادى وجود ندارد؛ اما پس از تأمل و تفكر به نتيجه مىرسيم
كه عاقل كسى است كه به عاقبت كار مىانديشد و زندگى واقعى و دائمى را كه به فرموده
قرآن (وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَهَ لَهِىَ الْحَيَوان)» [3]
است ملاحظه مىكند؛ اما اگر چشم خود را بر حقايق بست و عاقبت كار را در نظر نگرفت
و تنها زندگى زودگذر مادّى خود را ملاحظه كرد، مانند تاجرى است كه يك روز سود
بسيار زيادى نصيبش شود ولى تصور كند كه زندگى فقط امروز است و تمام دارايى خود را
همين امروز مصرف كند، بدون اينكه آينده را در نظر بگيرد؛ خب پر واضح است كه چنين
فردى عاقل نيست.
با
توجه به اينكه عاقل را در امور دنيوى چنين تعريف مىكنيم: كسى است كه به نتيجه و
عاقبت كار بينديشد و فكركند؛ بايد همين محاسبه را، نسبت به مسايل دينى تطبيق دهيم.
نتيجه اين مىشود كه عاقل آن كسى نيست كه فقط زندگى شصت ساله، هفتاد و هشتاد ساله
را ببيند، بلكه عاقل آن است كه زندگى نامتناهى آن جهان را ملاحظه كند و بداند
زندگى و سعادت در آخرت، به تهذيب نفس و به استفاده از موقعيت فعلىِ او بستگى دارد.
تعبيرات
ائمه (ع) عامّ است و همه مردم را شامل مىشود و در خصوص ما روحانيت وارد نشده است؛
اما تطبيقش نسبت به ما، بسيار مهم خواهد بود؛ چراكه مسأله تهذيب نفس، نه تنها روى
خود ما اثر دارد، بلكه روى مردم نيز اثرگذار است و
[1]. قُلْتُ لَأَبِىعَبْدِاللَّهِ:
مَاالْعَقْلُ؟ قَالَ: مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ.
قَالَ: قُلْتُ: فَالَّذِى كَانَ فِى مُعَاوِيَهَ. قَالَ: تِلْكَ النَّكْرَاءُ
تِلْكَ الشَّيْطَنَهُ وَ هِى شَبِيهَهٌ بِالْعَقْلِ وَ لَيْسَتْ بِعَقْلٍ.
(الكافى، ج 1، كتاب العقل و الجهل، ص 11) به آن حضرت عرض كردم: عقل چيست؟ فرمود:
چيزى است كه با آن خداى بخشنده پرستش مىشود و بهشت به دست مىآيد، آن شخص گفت:
عرض كردم: پس آنچه معاويه داشت چيست؟ فرمود: آن زيركى در نيرنگ، رندى و بدانديشى
است، همانند خرد است؛ ولى خرد نيست.