اين
امر گماشت، و در مورد پيامبر خاتم (ص) فرمود: «وَإِنَّكَ
لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ»
[1] و درباره خلفاءو امامان پس از او نيز شيعه بر اين اعتقاد است كه
آنان نيز بايد واجد بالاترين مرتبه كمالات اخلاقى باشند تا هدف از بعثت كه نبىّ
الرحمه فرمود:
پس
از رسالت و امامت، زعامت امت به يد فقيهان و عالمان ربانى است؛ همانهايى كه در
حقّشان آمده است: «
من
كان من الفقهاء صائناً لنفسه، مخالفا لهواه، مطيعاً لأمر مولاه ... فعلى العوام أن
يقلدوه
» [3] عدالت و تقوا شرط لازم براى احراز همه
مناصب در روحانيت است، قاضى تا عادل نباشد صلاحيت اين منصب را ندارد، امام جماعت
در صورت عدالت اقتداء به او جايز است، خطيبان و مبلغان دين در صورتى كلامشان نافذ
است كه خود اهل عمل باشند، چرا كه سخنى كه از دل برآيد بر دل نشيند؛ وگرنه همچو
شجر بىثمرند، از اين رو سيره علماى دين از قديم الايام بر اين منوال بوده است كه
ضمن تهذيب خود، به تربيت نفوس مستعدّه از تلامذه خود نيز مىپرداختهو به
مناسبتهاى مختلف از توصيههاى اخلاقى نسبت به شاگردان خود دريغ نمىكردند. مرجع
بزرگ شيعه حضرت آيت الله العظمى فاضل لنكرانى (ره) از زمره فقيهان وارستهاى است
كه در كنار عظمت فقهى و علمى، واجد ويژگىهاى اخلاقى چشمگيرى بودند؛ ايشان بدون تظاهر
بر زهد، مجموعه زندگى و حياتشان آميخته به زهد واقعى و اعراض از دنيا و سادهزيستى
بود، معظم له هيچ دلبستگى به دنيا و زخارف آن و مقامات دنيوى نداشت، حتّى براى
مرجعيت هم قدمى را برنداشت و به دنبال به دست آوردن مال و ثروت نبود و از دنيا
رحلت نمود در حالى كه هيچ خانهاى از خود و به عنوان ملك شخصى خود در هيچ زمانى
نداشت و آنچه را كه از خود به جاى گذاشت مقدارى كتاب است كه نسبت به آن وصيت خاصى
را فرمودهاند. صبر و تحمّل ايشان در مشكلات و امراض صعب