اعضاى
يك بدن به هم مربوط و با يك قانون ثابت و يك نظام واحدى اداره مىشوند. و پيداست
كه اين نظام واحد و ترتيب خاص جز به وحدت صانع صورت نمىپذيرد چنانچه خداوند در
قرآن مىفرمايد:
وَ
ما كانَ مَعَهُ مِنْ إِلهٍ إِذاً لَذَهَبَ كُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ وَ لَعَلا
بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ (سوره مؤمنون/ 91). خداى
ديگرى با خدا نيست، كه اگر چنين مىبود هرآينه هر خدايى با مخلوق خود به طرفى رفته
(هر يك مخلوق خود را تدبير و اداره مىكرد) و هر يك بر ديگرى برترى مىجست.
(و به اين جهت نظام عالم مختل و مضمحل مىگشت).
به عبارت ديگر، پديدههاى عالم هستى اگر چه داراى شكلهاى مختلف و حقيقتهاى
متفاوت هستند اما در عين حال همه آنها تابع نظمى واحد و هر يك در ظرف وجودى خود
مسير خاص خود را طى كرده و به اين جهت از فساد و تباهى محفوظند و اين مطلب جز با
يگانه بودن پديدآورنده و ناظم آنها ممكن نيست. خداوند در قرآن كريم به اين دليل
اشاره كرده و فرموده است: لَوْ كانَ فِيهِما
آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا (سوره انبياء/ 22). اگر
در آسمان و زمين خدايان ديگرى جز اللَّه وجود داشت همانا خراب و فاسد مىشدند. آرى
با اندك توجه به خود و به جانداران و كوه و صحرا، به جنگل و دريا، زمين و آسمان،
خورشيد و ستارگان، شب و روز، و فصلهاى سال و ... و نظم حاكم بر اينها، يقين پيدا