آيا
شخص طبرى با اين همه پردهپوشىها از دادههاى مُسلّمِ تاريخ اسلام، مورد اعتماد
است؟ و آيا در تاريخ او، با اين همه كاستىها كه در منابعِ استنادِ آن است، هرچه
آمده است صحيح است؟
و
جالب اين كه در همين تاريخ طبرى حوادثى نقل شده است كه آگاهى امام از شهادت را
حكايت مىكند.
ناكجا
آباد:
مؤلّف
مىگويد:
آه!
چقدر دردناك است كه امام حسين عليه السلام مىخواهد با اين وضع ناگوار و با اين
حال پريشانى كه همراهان آن حضرت دچار آن شدهاند، كاروان را آرام و شكيبا نگهدارد
و در آن راههاى طولانى و بيابانى به سوى يك محل پيشبينى نشده سوق دهد. [2]
بايد
ديد آيا مقصود از «به سوى محل پيشبينى نشده» (ناكجا آباد) چيست؟ آيا مقصود اين
نيست كه امام نمىداند به كجا مىرود؟ و نمىداند كه اين حركت به سوى سرزمين كربلا
مىانجامد؟ اساساً طرح اينگونه حيرت و سرگشتگى به چه منظور است؟ آيا براى امامى
كه- دست كم- به گفته شما «امام معصومى است كه ممكن نيست كوچكترين خطا و اشتباهى
از او سر بزند»؛ [3]
طرح چنين حيرانى