ارتباط
نيروهاى ملّى، در محاصره دشمن قرار گرفته است و همه راهها، حتّا راه بازگشت به روى
امام، بسته شده است.
آيا
در چنين شرايطى كه به گفته مؤلّف، با آن ناخواسته رويارو شده است، باز هم بايد از
آگاهى امام چشم پوشيد؟ آيا با طرح بحث بدينگونه و با استناد به گفته تاريخْ نگارى
چون طبرى، به تصريح، آگاهى امام از شهادت خود و يارانش انكار نشده است؟
به
باورِ ما اين تحليل از سوى مؤلّف، نه تنها انكار آگاهى امام از شهادت است؛ بلكه
نشانگرِ آن است كه امام عليه السلام با گرفتار شدن در محاصره دشمن و بسته شدنِ همه
راهها، حتّا استشمام خطر نيز، نكرده است. و اگر بگويد در كجاى اين پاسخ:
«لانَدْرِي عَلَى مَا نَتَصَرّفُ بِنَا وَبِهِمُ الأمُور»، نام امام عليه السلام
برده شده است؟
بلكه
آن چه گفته شد اين بود كه در پاسخ پرسشهايى كه ممكن بود همراهان امام عليه السلام
از ايشان داشته باشند، در آن شرايط بسيار سخت و سنگين، جز اين نمىتوان گفت كه:
«لانَدْرِي ...»
در
پاسخ مؤلّف بايد گفت: آيا نه اين است كه در آن شرايط ياد شده، قهراً همراهان امام
عليه السلام چنين پرسشى را از امام خود داشتند. و جالب اين كه طبرى، كه مؤلّف با
استناد به تاريخ او، اين پاسخ را نقل كرده است، آن را به امام نسبت داده است. [1] روشن است كه نقل اين پاسخ و استناد آن
به امام عليه السلام به طور قطع جز، انكارِ آگاهى امام عليه السلام از شهادت نخواهد
بود.
مسائل
اعتقادى در حوزه دانش كلام است و نه تاريخ
افزون
براين پيشگفتهها، به لحاظ علمى، مسائل اعتقادى در حوزه دانش كلام است و از طريق
برهان عقلى يا دليل نقلى كه مؤيّد آن باشد، قابل اثبات است. و