نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 3 صفحه : 167
درحالىكه
ترديدى نيست كه بايد موضوع عناوين مذكور، اختيارى و مستند به فاعل باشد و صدور
آنها از روى اراده و اختيار باشد و الّا اگر بدون قصد و اراده، يك عمل زشتى از كسى
صادر شود، انسان او را تقبيح نمىكند، همانطور كه اگر عمل نيكى از كسى بدون
اراده، صادر شود حسن ندارد. موضوع تحسين و تقبيح، فعل ارادى است و مسلّم است كه دو
حكم مذكور، نسبت به بعضى از موضوعات، ثابت و مسلّم و جزء مستقلّات عقليّه است و
ارتباطى به شرع ندارد، البته بديهى است كه كلّ ما حكم به العقل حكم به الشرع. در
نتيجه، با مراجعه به وجدان و عقل- بهلحاظ مستقلّات عقليه- و عقلاء- به لحاظ وضع
قوانين جزائى و غيره- درمىيابيم كه از نظر آنان اختيارى بودن افعال انسان، جزء
مسائلِ مسلّم است.
ادلّه
(- شبهات) جبريّون
دليل
اوّل:
جبريّون
مىگويند: شما گفتيد: واجب الوجود، موجودى است كه غنى بالذات بوده و در هيچ شأنى
از شئون، نياز به غير ندارد ولى ممكن الوجود، فقير بالذات است و در تمام شئون خود،
نياز به غير دارد، يعنى هم در حال حدوث، محتاج به غير است و هم براى بقاء، نيازمند
به غير است. (يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ
اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ)[1]. با توجه به تفسير مذكور براى ممكن الوجود، چگونه مىتوان ممكن
الوجود را داراى اثر ارادى دانست و چگونه مىتوان او را فاعل بالإرادة دانست؟ اگر
ممكن الوجود، فاعل بالإرادة باشد، عنوان مؤثّر پيدا مىكند و چيزى كه خودش فقر محض
است و از هستى هيچ بهره ذاتى ندارد، چگونه مىتواند افاضه وجود- هرچند نسبت به فعل
خودش- بنمايد؟ از طرفى اگر براى ممكن الوجود، عنوان مؤثريّت قائل شويم گويا براى
خداوند