بنابراين
تعبير به «يختص» و «ربّما» تناقض صدر و ذيل است. پس اگر بگوييم:
«ظاهر كلام صدر المتألهين اراده شده است»، اشكال
بر مشهور به قوّت خود باقى خواهد بود. بهنظر مىرسد مرحوم صدر المتألهين خواسته
است در اين عبارت، حرف مرحوم آخوند را بيان كند. يعنى معناى «عرض ذاتى» در عبارت
صدر المتألهين رحمه الله همان «بلا واسطة في العروض»- كه در كلام مرحوم آخوند است-
باشد. و اين احتمال، بعيد نيست، چون بزرگان ديگرى- مثل مرحوم حاجى سبزوارى در
حاشيه اسفار- نيز به اين مطلب تصريح كردهاند. با اين تفاوت كه مرحوم آخوند،
اصطلاح اصولى و فلسفى بكار برده ولى مرحوم سبزوارى اصطلاح ادبى بكار برده و فرموده
است: «عرض ذاتى، عرضى است كه وصف براى خود موصوف باشد و عرض غريب، عرضى است كه وصف
به حال متعلّق موصوف باشد كه در اين صورت نسبت دادن آن به خود موصوف، مجاز است». [1] در نتيجه، بنا بر مبناى مرحوم آخوند
در كفايه، اشكالى كه بر مشهور وارد بود، ديگر وارد نيست، زيرا مرفوعيّت، همان گونه
كه عارض بر فاعل است، به خود كلمه هم اسناد داده شده و همانطور كه مىتوان گفت:
«الفاعل مرفوع»، مىتوان گفت: «هذه الكلمة مرفوعة»، بدون اينكه مجازى در كار باشد.
پس در عين اينكه «مرفوعيت»، به واسطه «فاعليت» بر «كلمه» عارض مىشود، عروض و
اسناد آن حقيقى است. و ملاك در «عرض ذاتى» همين است.
3-
نظريه علامه طباطبايى رحمه الله
ظاهر
كلام مرحوم علّامه طباطبائى در حاشيه اسفار اين است كه عرض ذاتى،
[1]- الحكمة المتعالية، ج 1، ص 32 و 33، حاشيه
مرحوم سبزوارى همراه با «الحكمة المتعالية» به طبع رسيده است.